responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد    جلد : 1  صفحه : 19

زايل مى‌شود؛ ولى هرگز چنين نيست. همان‌كه علت حدوث نفس است، علت بقاى آن است.

از آن‌جا كه اثبات بقاى نفس، بر اثبات تجرّد نفس، متوقّف است، شيخ الرئيس طى فصل‌هاى دوم، سوم، چهارم و پنجم، به اثبات تجرّد قوّه عاقله نفس پرداخته و از تجرّد قواى حس و خيال و وهم سخنى به ميان نياورده، چرا كه وى قائل به تجرّد آنها نيست. [1]

فصل دوم‌

در فصل دوم بخش اوّل، نخستين استدلال را مطرح كرده و گفته است: اگر قوّه عاقله، جسمانى بود، با كلال جسم، قوّه عاقله هم دچار كلال مى‌شد؛ حال آن‌كه چنين نيست. پس قوّه عاقله، جسمانى نيست.

فصل سوم‌

در فصل سوم بخش اوّل، مى‌گويد: قواى بدنى با تكرر افعال، دست‌خوش كلال مى‌شوند. ولى قوّه عاقله چنين نيست.

فصل چهارم‌

در فصل چهارم بخش اوّل، مى‌گويد: قوّه‌اى كه به وسيله آلت بدنى فعّاليت مى‌كند، در خود آن آلت تأثيرى ندارد. از اين‌رو، قوّه حس- مثل قوّه باصره- نه خود را ادراك مى‌كند و نه آلات خود را و نه ادراك‌هاى خود را.


[1] . هرچند در فصل سوم از نمط چهارم، مطلبى بيان كرده كه با تجرّد قوّه حس و خيال و وهم سازگار است.

نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد    جلد : 1  صفحه : 19
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست