نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 186
بيزارى مىكنند و ساحت خود را از چنين نسبتى پاك و منزّه مىشمارند.
خود شيخ الرئيس همآگاه است كه منظور آنها از اتحاد عاقل و معقول، نه اين است.
2. موجود بودن يكى و معدوم بودن ديگرى
اين خود دو صورت دارد؛ چرا كه پس از اتحاد، يا اوّلى موجود و دومى
معدوم است يا به عكس.
در صورتى كه اوّلى موجود و دومى معدوم باشد، اتحادى صورت نگرفته است
و اين، با قول به اتحاد، در تناقض است؛ زيرا اتحاد به اين معناست كه شىء اوّل،
شىء دوم شود و اگر شىء دوم، معدوم باشد، اتحادى مطرح نيست. تناقض «مطرح بودن
اتحاد» با «مطرح نبودن اتحاد» آشكار است و براى همين است كه شيخ الرئيس به ابطال
اين صورت از صورت دوم نپرداخته و تنها درباره صورت ديگر است كه مىفرمايد:
و إن كان أحدهما غير موجود، فقد بطل- إن كان المعدوم قبل و حدث شيء
آخر، أو لم يحدث- أن كان بالفرض ثانيا و مصيرا إيّاه؛
و اگر يكى از آنها معدوم است- اگر معدوم را شىء پيشين فرض كنيم، چه
چيز ديگرى پديد آمده باشد و چه پديد نيامده باشد- محال است آنچه معدوم فرض
كردهايم، دوم شود و معدوم، موجود شود.
آرى اگر معدوم، شىء پيشين باشد، محال است كه آن شىء معدوم، شىء
دوم شود و با اتحاد با شىء دوم، موجود گردد؛ چرا كه معناى اتحاد اين است كه شىء
اوّل- عينا- شىء دوم شود و با فرض معدوم بودن آن، چنين چيزى ممكن نيست.
اشكال امام فخر رازى
او معتقد است كه در عبارت مزبور، اختلال است. به عقيده خواجه جمله
«أن كان
نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 186