responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد    جلد : 1  صفحه : 184

هرگز نمى‌توان انتظار داشت كه ابدان متعدّد و اشخاص متكثّر، يكى شوند. آرى،

جان گرگان و سگان هر يك جداست‌

متّحد جان‌هاى شيران خداست‌

جمع گفتم: جان‌هاشان من به اسم‌

كان يكى جان صد بود نسبت به جسم‌

هم‌چو آن يك نور خورشيد سما

صد بود نسبت به صحن خانه‌ها

ليك يك باشد همه انوارشان‌

چون‌كه برگيرى تو ديوار از ميان‌

چون نماند خانه‌ها را قاعده‌

مؤمنان مانند نفس واحده‌ [1]

اما در تركيب حقيقى، قبول اين‌كه اتّحاد اجزا، اتّحاد مجازى است، بسيار دشوار است؛ بلكه پذيرش اتّحاد مجازى در مورد تركيب اتّحادى، مانند پذيرش محالات و ممتنعات است.

تنها چيزى كه ممكن است با قدرى مماشات و مسامحه، گفته شود، اين است كه در تركيب انضمامى عناصر بسيط با يك‌ديگر، به لحاظ حضور اجزا در مركّب- هر چند به نحو كمون و استتار- اتّحاد آنها با يك‌ديگر، مجازى است؛ ولى اين هم از باب مسامحه و مماشات است؛ چرا كه همان‌جا هم صورت شى‌ء مركّب، با هيولاى آن، به تركيب اتّحادى مركّب شده‌اند و چاره‌اى نيست جز اين‌كه گفته شود: حقيقت اتّحاد در ميان اجزا، تحقّق يافته است.

ب) صورت‌هاى غيرمعقول‌

شيخ الرئيس در اين‌باره فرمود:

اعلم، أنّ قول القائل: إنّ شيئا يصير شيئا آخر- لا على سبيل الاستحالة من حال إلى حال، و لا على سبيل التّركيب مع شي‌ء آخر ليحدث منهما ثالث، بل على أنّه كان شيئا واحدا، فصار واحدا آخر- قول شعريّ غيرمعقول؛


[1] . مثنوى معنوى، تصحيح قوام الدين خرمشاهى، دفتر چهارم، بيت 414- 418.

نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد    جلد : 1  صفحه : 184
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست