نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 178
بطلان اتحاد نفس با عقل فعّال و انحراف مشّاييان- به ويژه فرفوريوس-
اشاره كرد.
اكنون مىخواهد بگويد كه اتحاد- يا چيزى چيز ديگر شدن- صورتهايى
دارد كه برخى از آنها معقول و برخى نامعقولاند.
بنابراين، بايد تحت دو عنوان بحث را دنبال كنيم: يكى صورتهاى معقول
اتحاد و ديگرى صورتهاى غيرمعقول.
او صورتهاى غيرمعقول را به عنوان: «قول شعريّ غيرمعقول» مطرح كرده و
صورتهاى معقول را تحت دو عنوان: «على سبيل الاستحالة من حال إلى حال» و «على سبيل
التّركيب مع شيء آخر» آورده است.
الف) صورتهاى معقول
از ديدگاه شيخ الرئيس، استحاله و تركيب، پديد آورنده صورتهاى معقول
و قابل قبول اتحادند. ما هر كدام از آنها را جداگانه توضيح مىدهيم:
1. استحاله
استحاله به معناى حالىبهحالى شدن و تغيير حال دادن است، خواجه طوسى
مصاديق آنرا آب شدن هوا [1]
يا سفيد شدن سياه يا به فعليّت رسيدن امر بالقوّه، معرّفى كرده است. [2]
در حقيقت، حضرت خواجه، استحاله را در اينجا اعم از استكمال دانسته و
البته از خود شيخ الرئيس الهام گرفته است.
هرگاه استحاله را قسيم استكمال قرار دهيم، مقصود از آن، همان آب شدن
بخار يا بخار شدن آب يا سفيد شدن سياه يا سياه شدن سفيد و مانند اينهاست و مقصود
از