responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد    جلد : 1  صفحه : 158

آن ملايك جمله عقل و جان بدند

جان تو آمد كه جسم آن شدند

از سعادت چون بر آن جان برزدند

هم‌چو تن آن روح را خادم شدند

[1]

2. محى الدّين عربى‌

او در ترجمان الاشواق گويد:

لقد صار قلبي قابلا كلّ صورة

فمرعى لغزلان و دير لرهبان‌

و بيت لأوثان و كعبة طائف‌

و ألواح توراة و مصحف قرآن‌

[2]

دلم پذيراى هر صورتى شد، هم چراگاه آهوان و هم دير راهبان و هم‌خانه بتان و هم كعبه طواف‌كنندگان و هم الواح تورات و هم مصحف قرآن گرديد.

صدر المتألّهين در مباحث علم النفس اسفار (فصل 3، باب 7) با استناد به همين دو بيت مى‌گويد:

إنّ النّفس الإنسانيّة ليس لها مقام معلوم في الهويّة، و لا لها درجة معيّنة في الوجود كسائر الموجودات الطّبيعيّة، و النّفسيّة، و العقليّة الّتي كلّ له مقام معلوم، بل النّفس الإنسانيّة ذات مقامات، و درجات متفاوتة، و لها نشآت سابقة و لاحقة، و لها في كلّ مقام و عالم صورة أخرى، كما قيل: لقد صار قلبي قابلا ... و ما هذا شأنه صعب إدراك حقيقته و عسر فهم هويّته؛ [3]

نفس آدمى را در چيستى مقامى معلوم و در هستى درجه‌اى معيّن- مانند ديگر موجودات طبيعى، نفسى و عقلى كه براى هر يك مقامى معلوم است- نيست؛ بلكه نفس آدمى داراى مقامات و درجاتى متفاوت است و او را مراتب سابق و لا حق است و او را در هر مقامى و عالمى صورتى ديگر است؛ چنان‌كه گفته شده است: «لقد صار قلبي‌


[1] . كلّيّات مثنوى، دفتر ششم، ص 560.

[2] . ترجمان الاشواق، ص 57.

[3] . الحكمة المتعالية فى الاسفار الاربعه العقليّة، ج 8، ص 343.

نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد    جلد : 1  صفحه : 158
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست