نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 136
اشتمال كلى بر جزئى بدين لحاظ است كه نسبت به افراد، جامعيّت دارد و
هيچ فردى از حوزه شمول آن خارج نيست؛ بلكه مىتوان گفت: جزئى هم بىبهره از كلى و
بيگانه از آن نيست. چيزىكه هست، جزئى مشتمل بر معنايى زايد بر كلى است؛ چرا كه
كلى همان جزئى است كه محفوف به عوارض زايد شده است و كلى، همان جزئى است كه از
عوارض زايد، تجريد شده است.
بنابراين، جزئى را اگر «بشرط لا»- يعنى مجرّد از عوارض زايد- لحاظ
كنى، همان كلى است و كلى را اگر «بشرط شىء»- يعنى محفوف به عوارض زايد- لحاظ كنى،
همان جزئى است.
اينكه مشّاييان، قائل به عوارض مشخّصه شدهاند، مىتواند در دايره
مفاهيم درست باشد؛ يعنى آنها در اين نظريّه خود، ناظر به مفاهيم بودهاند وگرنه،
تشخّص و جزئى حقيقى بودن، تنها با محوريّت وجود، قابل تحقّق است.
البته درست است كه مشّاييان، تشخص كلى به عوارض را در دايره مفاهيم
ديده و چنين نظرى دادهاند كه اگر برخى از عوارض ضميمه كلى شوند، تشخّص پديد
مىآيد؛ ولى اگر منظور آنها از افزوده شدن عوارض به كلى، ضميمه شدن چند مفهوم عرضى
به يك مفهوم كلى باشد، هرگز جزئى حقيقى تحقّق پيدا نمىكند؛ بلكه تنها چيزىكه
محقّق مىشود، محدوديّت است. ما اگر مفاهيم عالم، كاتب و متكمّم به فلان كميّت و
متمكّن در فلان مكان و ... را به مفهوم انسان بيفزاييم، بلكه اگر دهها و صدها قيد
ديگر هم به آن بيفزاييم، تنها كارى كه كردهايم، دايره شمول را تنگتر و محدودتر كردهايم؛
ولى هرگز به جزئى حقيقى نرسيدهايم. ممكن است مصداق، منحصر به فرد باشد؛ ولى مفهوم
همچنان اباى از شمول ندارد و بر كلّيّت خود باقى است و اگر منظور آنها ضميمه شدن
وجود عوارض باشد، ناگزيرند اعتراف كنند كه تشخّص به وجود، بلكه خود وجود است.
برخى از مفاهيم كلى، مصاديق بسيار، اعم از متناهى و غير متناهى دارند
و برخى از
نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد جلد : 1 صفحه : 136