responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد    جلد : 1  صفحه : 132

تعقّل نيست؛ اما آن‌جا كه از عدم تمايز ذات عاقل با ذات معقول سخن مى‌گويد و نگران اين است كه قابل فهم و قابل تعقّل نباشد، نيست، ناظر به اتحاد وجود عاقل و معقول است.

عموميّت اتحاد مدرك و مدرك‌

نكته مهم اين است كه اگر كسى قائل به اتحاد عاقل و معقول شد، بايد اتحاد متخيّل و متخيّل و اتحاد حاسّ و محسوس و متوهّم و متوهّم را هم بپذيرد و در حقيقت بايد به اتحاد مدرك و مدرك قائل شود؛ چرا كه ملاك در همه اينها يكى است. اگر اتحاد مدرك و مدرك جايز باشد، همه اقسام آن جايز است و اگر جايز نباشد، هيچ‌يك جايز نيست و براى همين است كه صدر المتألّهين پس از اقامه برهان تضايف بر اتحاد عاقل و معقول مى‌گويد:

و هذا البرهان جار في سائر الإدراكات الوهميّة و الخّياليّة و الحسّيّة؛ [1]

اين برهان در ديگر ادراك‌هاى وهمى، خيالى و حسى جارى است.

وجه اختصاص عنوان‌

در صورتى كه اتحاد عاقل و معقول تحت عنوان كلى اتحاد مدرك و مدرك قرار مى‌گيرد، چرا عنوان را تنها به اتحاد عاقل و معقول محدود كرده‌اند؟

ممكن است براى آن، چند وجه ذكر شود:

1. امتياز نفس انسان از نفوس حيوانى به تعقّل است. اگر انسان ادراك عقلى نداشته باشد، حيوان دوپايى بيش نيست. در تعريف حكمت گفته‌اند:

صيرورة الإنسان عالما عقليّا مضاهيا للعالم العينيّ.


[1] . المشاعر، ص 52.

نام کتاب : تجريد شرح نمط هفتم از كتاب الاشارات و التنبيهات نویسنده : بهشتى، احمد    جلد : 1  صفحه : 132
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست