با وجود اينكه بوستانهاى شكوفا و گشتزارهاى سرسبز، مكّه مكرّمه را
احاطه نكرده است، و با وجود اينكه اين شهر بوسيله رودهاى روان زينت نيافته است، و
از وضعيّت آب و هوايى مناسبى برخوردار نيست. و با وجود قرار داشتن آن در ميان
كوهها و احاطه شدن آن توسّط بيابانهاى بىآب و علف و گرماى سوزان خورشيد كه ريگهاى
آن سرزمين را به آتشى گداخته تبديل مىكند مسلمانان را مىيابى كه از تمام نقاط
جهان در تلاش و كوششند تا هر سال دراين بقعه مباركه حضور داشته باشند. و مناسك حجّ
را بجا آورند، كه خداوند آنها را در ندايى به حضرت ابراهيم عليه السلام به سوى آن
مناسكدعوت كرده است: (و مردم را به اداى مناسك حجّ فراخوان تا خلق پياده و سواره
و از هر راه دور به سوى تو جمع آيند (و آنجا كانون اجتماع خدا پرستان شود و كنگره
وحدت اهل ايمان گردد). تا در آنجا منافع (دنيوى و اخروى) بسيار براى خود فراهم
ببينند و نام خدا را در ايّام معيّن ياد كنيد كه ما آنها را از حيوانات و بهائم
روزى داديم تا از آن تناول كرده و فقيران بيچاره را نيز اطعام كنند)
[1].
و دراين بين بسيارى اين سؤال را مطرح مىكنند كه اين اصرار بر