پاسخ به اين پرسش با صراحت بايد بگويم كه من هم از درك فلسفه آن عاجز
و ناتوان مىباشم، و فقط اين را مىتوانم بگويم كه خدايى كه خورشيد را محور منظومه
ما قرار داده، هم اوست كه عرفات را در لحظاتى معيّن محور رحمت خود قرار داده است.
يكى از نشانههاى اين محوريّت اين است كه خداوند در عرفات توبه كنندگان را بدون
واسطه مخاطب قرار مىدهد كه: بندهام «مطمئنّاً تو را آمرزيدم، و تو از آلودگى پاك
شدى پس به استقبال بيا و عمل را شروع كن. [1]»
هم اوست كه به ملائكه خود دستور مىدهد تا به حجّاج خوش آمد گويند.
اگر انسان به ارزش ابعاد مختلف اين رحمت پىببرد سزاوار مىداند كه تمام دارائى
خود را در جهت كسب اين رحمت مصرف كند.
و چه شبى زيباتر از اين شب! و چه تجمّعى زيباتر از تجمّع زير سايه
رحمت الهى!
عُصاره عُمر
عُمر مملو است از فرصتهايى كه مانند برق مىآيند ومى روند، حال اينكه
عصاره تمام اين فرصتها در لحظات كوتاه عرفات خلاصه مىشود. در عرفات خداوند تقدير
را بدست انسان مىدهد تا اوخودش تقدير خود را رقم زند، و چه زيباست اگر انسان
تقدير خود را بصورت توبه و بازگشت به صراط مستقيم رقم زند، حال اينكه اين زائر
تمام عمر را در جهل به سر برده، بطوريكه نمىداند آيا فردا هم زنده است، و آيا
زيارت خانه خدا دوباره نصيبش مىشود يا نه؟