نام کتاب : پيشوايان صديقين امام حسين(ع) تجلى حقيقت نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 217
«هَلْ مِنْ نَاصِرٍ يَنْصُرُنا
؟» «آيا ياورى هست كه ما را يارى كند؟»
اين يارى خواهى از سوى امامى است كه انقلابى را برپا كرد، امانه براى
خويشتن، بلكه براى دين، حدود و احكام خدا.
ما و محرّم
در هر سال ماه محرّم فرامىرسد. امّا آيا اين درست است كه ما بدون
بهترين بهرهجويى از آن، بگذاريم سپرى گردد؟ بلكه هراس از آن است كه برخى از افراد
در مجالس عزادارى امام حسين عليه السلام شركت كنند و بر او بگريند ولى در عين حال
در قتل امام حسين عليه السلام و افزايش مصيبت و غمهايش همكارى نمايند. درست مانند
آن مردى كه پس از سوزاندن خيمهها به دزدى زيورهاى دختران ابا عبداللَّه الحسين
عليه السلام پرداخت.
عبداللَّه بن الحسن از مادرش، فاطمه دختر امام حسين عليه السلام
روايت مىنمايد كه مادرش فرمود:
«سربازان به خيمههايمان وارد شدند. من دخترك كوچكى بودم ودو خلخال
از طلا در پايم بود. مردى جلو آمد و در حاليكه مىگريست خلخالهايم را از پايم
مىگشود. به او گفتم: اى دشمن خدا از چه روى گريانى؟ پاسخ داد: چگونه نگريم در
حاليكه از دختر رسول خدا دزدى مىكنم. به او گفتم: پس، از من دزدى مكن! گفت:
نام کتاب : پيشوايان صديقين امام حسين(ع) تجلى حقيقت نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 217