responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانى بقية الله الأعظم حضرت مهدى(عج) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 10

باسعادت چه اثرى بر زندگى بشر مقدّر نموده است.

اجازه دهيد با هم به سخنان حكيمه دختر امام جواد و عمّه امام حسن گوش فرا دهيم و ماجراى ولادت آن‌حضرت را از زبان او بشنويم:

امام حسن عسكرى مرا خواست و گفت:

حكيمه! امشب نزد ما افطار كن. امشب نيمه شعبان است و خداوند تبارك و تعالى حجّت را در اين شب آشكار فرمايد. او حجّت خدا بر زمين است.

حكيمه گويد: پرسيدم مادر اين نوزاد كيست؟ فرمود: نرجس.

گفتم: فدايت گردم! نشانى از حمل، در نرجس نمى‌بينم. فرمود:

همين است كه با تو گفتم.

حكيمه گويد: به خانه آن‌حضرت آمده، سلام دادم و نشستم. نرجس آمد، كفش از پاى من در آورد و گفت: اى بانوى من و بانوى خانواده‌ام امشب چگونه‌اى؟ به او گفتم: تو بانوى من و بانوى خانواده منى. گفت:

چنين نيست. سپس گفت: عمّه چه شده است؟ به او گفتم: خداوند متعال امشب تو را فرزندى عطا خواهد كرد كه در دنيا و آخرت سرور است ...

حكيمه گويد: نرجس، از شنيدن اين سخن خجل شد و شرم كرد. چون نماز شام را گزاردم، افطار كردم به بستر رفته، خوابيدم. نيمه شب براى خواندن نماز شب از جا برخاستم. نرجس خفته بود و نشانى از وضع حمل نداشت. نماز گزاردم و به تعقيبات نماز پرداختم و آنگاه دو باره خوابيدم. پس از لحظه‌اى مضطرب برخاستم و او را ديدم كه خوابيده.

نام کتاب : زندگانى بقية الله الأعظم حضرت مهدى(عج) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 10
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست