نام کتاب : زندگاني حضرت علي الهادى(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 67
كاملترين لوازم و عظيم ترين هيأت آماده شده بودند. غرض متوكّل اين
بود كه قيام كنندگان را تهديد كند و بيشتر از ناحيه امام هادى نگران بود كه مبادا
برخى از كسانش را به قيام فرمان دهد. حضرت هادى به متوكّل فرمود:
آيا مىخواهى من هم سپاه خود را بر تو عرضه دارم؟ متوكّل پاسخ داد:
آرى. امام دعايى كرد، ناگهان ميان آسمان و زمين از خاور تا باختر از
فرشتگان مسلّح پر شد. خليفه از ديدن اين منظره از حال رفت چون به هوش آمد حضرت به
او فرمود: ما در امور دنيوى با شما نمىستيزيم زيرا به كار آخرت مشغوليم پس از
آنچه در باره من گمان كردى، بيمناك مباش. [1]
بخشش و سخاوت امام
امام هادى عليه السلام از خاندانىاست كهاحسان عادتآنها وكرم
وبزرگوارى، خوى ايشان است.
در تاريخ نوشتهاند:
ابو عمرو عثمان بن سعيد و احمد بن اسحاق اشعرى و على بن جعفر همدانى
بر امام هادى عليه السلام وارد شدند. احمد بن اسحاق از وامى كه بر عهده داشت زبان
به شكايت گشود پس فرمود: اى ابو عمرو (وى وكيل امام بود) به احمد بن اسحاق 30 هزار
دينار و به على بن جعفر 30 هزار دينار