نام کتاب : زندگانى ثامن الائمه امام علي بن موسى الرضا(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 33
شهرم روانهسازى. پس چون به ديار خويش رسيدم به جاى تو آن پول را
صدقه خواهم داد. چون من مستحق گرفتن صدقه نيستم. امام به او فرمود: بنشين. خداى
رحمتت كند! سپس به مردم روكرد و با آنان در سخن شد تا اينكه مردم از محضرش پراكنده
شدند و تنها همان مرد و سليمان جعفرى و خيثمه و من در نزد او باقى مانديم.
امام فرمود: آيا اجازه مىدهيد داخل شوم سليمان به او پاسخ داد:
خداوند فرمان تو را مقدّم داشت پس امام عليه السلام برخاست و به اتاق
رفت و چندى درنگ كرد و سپس بيرون آمد و در را بست و دستش را از بالاى در برون آورد
و فرمود: آن مرد خراسانى كجاست؟ مرد گفت: من اينجا هستم. امام عليه السلام به او
فرمود: اين دويست دينار را براى خرجى خود بگير و بدان تبرك كن و از جانب من با اين
پول صدقه مده و بيرون شو تا نه من تو را ببينم و نه تو مرا.
پس مرد بيرون شد. سليمان به امام رضا عرض كرد: فدايت شوم رحم آوردى و
كار نكو كردى. پس چرا چهرهات را از او پوشاندى؟
امام پاسخ داد:
از بيم اينكه مبادا چون حاجتش را روا ساختم ذلّت سؤال و تقاضا را در
سيمايش ببينم. آيا مگر سخن رسول خدا صلى الله عليه و آله را نشيندهاى كه فرمود:
آنكه نهانى حسنه دهد، برابر با هفتاد حج است و آنكه بدى را فاش
مىسازد، خوار و بىياور است و آنكه بدى را نهان بدارد، بر وى ببخشند، آيا قول
اوّل را نشيندهاى كه مىگويد:
آنحضرت 300 درهم به ابو نواس بخشيد و چون جز اين پولى نداشت استرى
را كه خود بر آن سوار مىشد نيز بدو هديه كرد.
همچنين آنحضرت 600 دينار به دعبل خزاعى بخشيد و از وى پوزش هم
طلبيد.
بسيار صدقه مىداد و بيشتر در شبهاى تاريك و بصورت پنهان بدين كار
مبادرت مىورزيد. [2]
آنحضرت عليه السلام قوى هيكل و پر هيبت بود. هر نيازمندى كه نزد وى
مىآمد مبهوت شكوه و هيبت او مىشد، امّا او خود در رفع نياز آنان پيشقدم مىشد.
اكنون گوشهاىاز فضل ودانشآن حضرت را يادآور مىشويم.
امام دانش خود را آنچنان كه بايد جارى ساخت.
افقهاى علم امام...
چهار تن از امامان شيعه فرصت نشر اسلام را پيدا كردند. اين چهار تن
عبارت بودند از امام على، امام باقر، امّا جعفر صادق و امام رضا عليهم السلام.
اگر چه تمام ائمه در اين مهم كوششهايى بخرج دادهاند، اما شرايط
براى
[1] - بحارالانوار، ج 49، ص 151، ترجمه بيت: چون روزى براى طلب
حاجت نزد او آيم پيش خانوادهام باز مىگردم در حالى كه آبرويم را حفظ كردهام.