نام کتاب : زندگانى ثامن الائمه امام علي بن موسى الرضا(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 25
راه خدا
هر كس خداى را بزرگ دارد اولياى او را نيز پاس خواهد داشت و هر كه در
بزرگداشت اولياى خدا كوتاهى ورزد، راه خود را به سوى خدا گم خواهد كرد. امام رضا
از سالكان راه پروردگار بزرگ بود.
شيطان، مخالفت با اولياى خدا را در نظر آدمى، زيبا جلوه مىدهد تا او
را از راه راست پروردگارش گمراه كند و در بيابان حيرتزا و راههاى پراكنده
سرگردانش سازد.
هرگاه درجه تسليم و عشق انسان به رهبرى دينى و ولّىامر واولياى خدا،
اعم از پيامبران و امامان و صالحان، فزونى گيرد. به پروردگارش هم نزديكتر مىشود.
امام رضا، همچون ديگر امامان عليهم السلام، مطيعترين مردم در مقابل
ولىامر خويش، امام موسى كاظم بود و از همينرو خداوند او را پس از آن امام، حجّت
خويش بر مردمان قرار داد.
امام كاظم عليه السلام مىفرمايد:
«على، پسرم، بزرگترين فرزندانم و سخن شنوترين و فرمانبردارترين آنان
است». [1]
و نيز مىفرمايد: «على بزرگترين و نيكوكارترين و محبوبترين
[1] - همان مأخذ، ص 145، در صفحات آينده به طور مفصّل در باره آنچه
كه ميان وى و مأمون رخ داده، سخن خواهيم گفت.
زندگانى ثامن الائمه امام علي بن موسى الرضا عليه
السلام، ص: 26
در واقع ميان انسان و اولياى خدا، حجابى از غرور و تكبّر قرار گرفته
است.
هر كس كه با تمايلات نفسانى خود مخالفت كرد و با غرور خويش به مبارزه
برخاست و با تكبّر نفسش به جنگ پرداخت، اين حجاب را پاره نموده و در حزب خدا داخل
مىشود و به اولياى او مىگرايد و در جايگاه خويش در پيشگاه خدا استقرار مىيابد.
از اين روست كه قرآن سخن كافران را در اين باره با تأكيد بيشتر نقل كرده است:
«پس گفتند: آيا سزاوار است كه ما بشرى از جنس خودمان را پيروى كنيم؟
در اين صورت به گمراهى و ضلالت سخت در افتاديم.»
در حديثى از ابن ابى كثير روايت شده است كه گفت: چون موسى بن جعفر
عليه السلام در گذشت مردم در امامت او متوقّف شدند. در اين سال من به حج رفتم
ناگهان با امام رضا مواجه شدم. در قلبم چيزى را نهانداشتم و با خود گفتم:
أَبَشَراً مِنّا واحِداً نَتَّبِعه، ناگهان وى همچون جرقهاى بر من
گذر كرد و فرمود:
«به خدا من همان بشرى هستم كه پيروى از من بر تو واجب است.