responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : زندگانى سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 95

ظهور رسيد. وى در آن هنگام از هوش رفت و يك ساعت در همان حال باقى ماند. چون پارچه را از او كنار زدند فرمود: «خدا را سپاس كه بهشت را به ما ميراث داد كه از آن هر جا كه خواهيم مقام گيريم. پس چه نيكوست پاداش كار گزاران».

سپس فرمود: «برايم قبرى مهيا كنيد و آن را تا سطح زمين برسانيد.

آنگاه پارچه را بر خود افكند و جان به جان آفرين تسليم كرد». [1]

پس از شهادت آن‌حضرت كرامتى ديگر از وى آشكار گرديد. اين كرامت را سعيد بن مسيب نقل كرده است و ما با ذكر اين كرامت، پرونده تابناك زندگى امام زين العابدين عليه السلام را مى‌بنديم.

از عبد الرزاق از معمر از زهرى از سعيد بن مسيب و نيز عبد الرزاق از معمر از على بن زيد نقل كرده است كه گفت: به سعيد بن مسيب گفتم تو به من گفتى كه على بن الحسين، نفس زكيه است و تو همتايى براى او نمى‌شناسى؟ سعيد پاسخ داد: همچنين است و آنچه در باره او گفته‌ام چندان هم بعيد و نا آشنا نيست به خدا سوگند همانند او ديده نشده است.

على بن زيد گويد: پرسيدم همين دليل استوار، عليه خود توست پس چرا بر جنازه او نماز نگزاردى؟! سعيد پاسخ داد: قاريان، تا على بن الحسين عليهما السلام به سوى مكّه نمى‌رفت، بدان شهر روانه نمى‌شدند. پس او به طرف مكّه رهسپار شد و ما نيز با او بيرون شديم. هزار نفر در ركاب آن‌حضرت بودند. پس چون به «سقيا» رسيديم، فرود آمد و نماز گزارد


[1] - بحارالانوار، ج 46، ص 153.

نام کتاب : زندگانى سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 95
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست