نام کتاب : زندگانى سيد الساجدين حضرت علي بن الحسين(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 75
رو به مؤذن دستور داد تا آذان بگويد و گفتار امام سجاد را قطع كند.
چون مؤذن گفت: اللَّهُ أَكْبَر، امام سجّاد عليه السلام فرمود: هيچ چيز بزرگتر از
خدا نيست وچون مؤذن گفت: أَشْهَدُ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا اللَّه، امام سجاد فرمود:
موى و پوست وگوشت و خونم بر اين گواه است.
همين كه مؤذن گفت: أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه، امام
از فراز منبر رو به يزيد كرد و گفت: آيا اين محمّد جدّ من است يا جدّ تو؟ اگر
بگويى جدّ توست دروغ گفته و كفر ورزيده اى و اگر بگويى كه او جدّ من است پس چرا
عترت وى را كشتى؟
راوى گويد: مؤذن گفتن اذان و اقامه را تمام كرد و يزيد جلو ايستاد و
نماز ظهر را به جاى آورد. [1]
دعا، وسيله تربيت و تبليغ
خداوند پيام خويش را براى هدايت ما فرستاده است. به نظر شما چگونه
مىتوانيم به او لبيك گوئيم و پاسخ نداى خداوند را بدهيم؟
كليد اين كار دعاست. دعا شيوه سخن گفتن بنده با پروردگارش است همچنان
كه وحى اوج سخن گفتن پروردگار با بندگانش.
دعا ركن اصلى عبادت و پيوستگى و وصل و جوهر نماز است. هر دعايى
پسنديده و نيكوست. امّا خداوند نعمت دعا را وقتى بر ما ارزانى داشت كه به ما آموخت
چگونه از طريق كتابى كه سرشار از دعاهاى