نام کتاب : زندگانى امير مؤمنان امام على بن أبي طالب(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 88
مرا هم يكى از آنها گمان كرده بود. پس واى از آن شورا و مشورتى كه
كردند! چسان در مقايسه من با ابوبكر ترديد كردند كه اينك هم رديف چنين كسانى
شدهام؟! امّا من در فراز و فرود از آنها تبعيّت كردم».
آنگاه امام در ادامه سخنان خود به روزگار خلافت سوّمين خليفه اشاره
مىكند كه ما در صفحات آينده به آن بخش از سخنان آنحضرت نيز خواهيم پرداخت.
خليفه دوّم چگونه كُشته شد؟
برخى از محقّقان بر اين عقيدهاند كه: در پشت صحنه قتل خليفه دوّم
دست حزب اموى در كار بوده است. بويژه آنكه عمر در اواخر دوران خلافتش بسيار بر
آنان سخت گرفته بود. اين عمرو بن عاص است كه با افسوس و حسرت مىگويد: خداوند
زمانى را كه در آن استاندار عمر بن خطّاب گشتم، نفرين كند. مغيره نيز بر عمر كينه
مىورزيد. چراكه عمر پس از متّهم ساختن او به زنا، وى را از استاندارى بصره عزل
كرد و مغيره را بارها مورد خطاب قرار مىداد و به او مىگفت: به خدا قسم گمان
نمىكردم كه ابوبكر بر تو دروغ بندد.
عبدالرحمن بن ابوبكر بر اين باور بود كه جفينه غلام سعد بن ابىوقاص
در جريان قتل عمر شركت دارد و از طرفى سعد نيز با جناح امويّون خويشاوندى نزديكى
داشت چراكه مادرش خواهر ابوسفيان بود.
در واقع عوامل و اسبابى كه مورّخان آن را پيش زمينه ترور عمر توسّط
ابولؤلؤ دانستهاند، سُست و بىپايه است و قابل نقد و بررسى است. زيرا
نام کتاب : زندگانى امير مؤمنان امام على بن أبي طالب(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 88