نام کتاب : زندگانى امير مؤمنان امام على بن أبي طالب(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 40
«جز اين نيست كه من تو را برآنچه پشت سربنهادهام، جانشين قرار
دادم. كار مدينه جز با من يا با تو راست نمىآيد. پس تو جانشين من در خاندانم و
سرزمين هجرتم و قوم و خويشانم هستى. آيا دوست ندارى مقام تو نسبت به من همچون
جايگاه هارون باشد نسبت به موسى، جز آن كه پس از من پيامبرى نخواهد بود».
چه بسا در پشت اين تصميم پيامبر، يعنى جانشين كردن على عليه السلام،
وتسليم امور كشور اسلامى به آن امام در غياب خود، حكمتهاى بسيارى نهفته باشد. آيا
مگر على وصّى آنحضرت نبود كه خداوند او را براى پيامبرى برگزيد و آنحضرت از «يوم
الدار»، هنگامى كه نزديكان و خويشانش را دعوت كرده بود، اين نكته را به مردم اعلان
داشته بود.
بنابراين ناگزير مىبايست شرايطى براى گوشزد كردن اين نكته فراهم
مىكرد. آنچه اين قول را تأييد مىكند، روايتى است كه احمد در مسند خود پس از همين
فرمايش پيامبر صلى الله عليه و آله كه نقل شد، از قول آنحضرت آورده است كه فرمود:
«سزاوار نيست كه من بروم مگر آن كه تو جانشين من باشى».
[1]
اى كاش مىشد كه بدانيم چگونه پيامبر مدينه را ترك نمىكند مگر آن كه
على را به جانشينى خود بگمارد آنگاه دنيا را وداع گويد بدون آن كه على را به
جانشينى خود تعيين كرده باشد؟!
[1] - سيرة الأئمّة، ص 259، به نقل از فضائل الخمسة، ص 229.
نام کتاب : زندگانى امير مؤمنان امام على بن أبي طالب(ع) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 40