responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : هدايتگران راه نور نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 803

هدايا .. و جشن شادباش‌

روز بعد، مردم حاضر شدند و امام جواد نيز حاضر شد. لشكريان و نگهبانان و خواص و كارگزاران براى عرض شادباش پيش مأمون و امام جواد آمدند. سه سينى نقره‌اى كه در آن گلوله‌هائى آميخته از مشك و زعفران بود آوردند. در ميان هر گلوله برگه (كاغذى كوچك) نهاده و بر روى آنها رقم اموال فراوان و نام هداياى گرانبها و زمينهاى بخششى نگاشته شده بود. مأمون دستور داد اين گلوله‌ها را در مجلس خواص پرتاب كنند. هر يك از اين گلوله‌ها كه به دست كسى مى‌افتاد، مالك آن چيزى مى‌شد كه درون آن نوشته بودند. آنگاه كيسه‌هاى زر را به ميان آوردند و محتويات آنها را بر لشكريان و (كارگزاران بلند مرتبه) نثار كردند.

پس از پايان اين مراسم، مردم در حالى كه هدايا و عطاياى بسيارى به دست آورده بودند راه بازگشت پيش گرفتند.

مأمون به ميمنت اين پيوند به تمام مساكين صدقه داد. او همواره امام جواد را مورد اكرام خود قرار مى‌داد و در طول حيات خويش در بزرگداشت آن‌حضرت مى‌كوشيد و او را بر فرزندان و بستگانش مقدّم مى‌داشت. [1]

چون امام جواد عليه السلام با دختر مأمون ازدواج كرد، مدّت تقريباً زيادى در رفاه و نعمت در بغداد زيست. در اين مدّت مسلمانان با وى رفت و آمد مى‌كردند، از درياى فيض او سيراب مى‌شدند و از باران علم و دانش حضرتش عطش خود را فرومى‌نشاندند. امّا آن‌حضرت اينكه در كاخهاى عبّاسيّان به آسودگى و رفاه زندگى كند و امور دينى شيعيان و مسلمانان را به فراموشى سپارد، چندان‌


[1] - احتجاج، ص 227- 229. بحار الانوار، ج 50، ص 73- 77.

نام کتاب : هدايتگران راه نور نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 803
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست