نام کتاب : هدايتگران راه نور نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 791
امام پس از شهادت پدر
امام رضا عليه السلام در خراسان با زهر به شهادت رسيد. پس از شهادت
امام رضا امّت اسلامى به اختلاف و تفرقه دچار گشته و مردم مسلمان، نشانههايى را
كه در زمان حيات امام هشتم آنها را از ديگران متمايز كرده بود، از دست دادند.
خلافت دو باره به بغداد بازگشت و مأمون عبّاسى هر كسى را كه خود
مىخواست، به دربار خويش نزديك كرد و با كسانى كه روزى او را در برابر برادرش امين
يارى كرده و حكومت را از چنگ او بيرون آورده بودند راه جفا و جنايت پيش گرفت و
نشان خود را كه براى انقلاب خويش برگزيده بود، تغيير داد و دوباره جامه سياه در بر
كرد. بدين ترتيب حكومت براى بار ديگر، حكومت عبّاسيّان شد!
روزى امام در خيابانهاى شلوغ پايتخت، بغداد، راه مىرفت و مردم در
برابر آنحضرت صف كشيده بودند و گردن مىكشيدند تا توفيق ديدن امام را به دست
آورند ... يكى از كسانى كه در آن روز جزو همين تماشاگران بوده است، مردى است زيدى
مذهب كه چنين روايت مىكند:
به طرف بغداد بيرون شدم همين كه به آنجا رسيدم، مردم را ديدم كه بر
يكديگر سبقت مىگيرند و از كسى تشرف مىجويند و مىايستند. پرسيدم: اين شخص كيست؟
گفتند: فرزند امام رضا است. گفتم: به خدا بايد به او بنگرم.
آنحضرت سوار بر استر نر يا مادهاى بود. گفتم: خدا اصحاب امامت را
لعنت كند كه مىگويند خداوند طاعت اين (بچه) را واجب كرده است!
در اين هنگام امام جواد راه خود را به طرف من كج كرد و گفت: اى قاسم
بن عبد الرحمن:
نام کتاب : هدايتگران راه نور نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 791