نام کتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 75
ساختار اجتماعى و اخلاقى كدام خواهد بود؟
اگر ديگرى را نفى كنيم ديگر اخلاق براى چه؟ و اگر آن را به رسميت
بشناسيم ديگر تفاوت ميان او و ديگر موجودات چه خواهد بود؟
انكار عقل، روح و اخلاق والا، انديشه مادّى را به بنبستهايى كشانده
است. اين انديشه از يك سو نمىتواند حقايق موجود در آن سوى ذهن را انكار كند، زيرا
در اين صورت به همان آرمانگرايى گرفتار مىآيد كه از آن گريخته است و از سوى ديگر
نمىتواند آن را توجيه كند، زيرا ارزش را در ذهن مىداند و تلاشهاى آن در جهت گستراندن
قلمرو ارزشها از جمله ادّعاهايى است كه دليل كافى در آن يافت نمىشود.
اگر بخواهيم چنين ادّعاهايى را بپذيريم، پس چرا از آغاز به وجود
حقايق ايمان نياوريم و آنها را خاستگاه ارزشها ندانيم؟ و البتّه در اين هنگام دليل
استوارترى هم داريم و آن اينكه هر حقى پابرجاست و خود، خويش را تثبيت مىكند و ما
بايد آن را به رسميّت بشناسيم، و اگر هم به وجود خود اعتراف مىكنم از آن روست كه
حقّى هستم موجود، ميان من و ديگرى تفاوتى نيست.
گذر و برونفكنى
گذر، برونفكنى و والايش (برينسازى/Sublimation ) حقايقى بشرى هستند كه فلسفه ارزشها كوشيده
است به تفسير مناسبى از آن دست يابد.
چرا آدمى به ارزشهاى والا مىگرايد و رو به سوى امور مقدّس و متعالى
مىآورد و چرا از خود گذر مىكند تا به چيزى برتر دست يازد و چه چيز موجب مىشود
كه تاريخ بشر در تحوّلى پيوسته به سمت وضع برتر بگرايد، و در آن سوى نهضت تمدنى در
اروپا چه نهفته بود؟
چه عاملى انسان را وا مىدارد كه خود را فدا كند بلكه چرا انسان حتّى
بر نيازهاى طبيعىاش هالهاى از قداست مىافكند؟ او غذا مىخورد، آب مىآشامد،
همچون هر جاندار ديگرى به امور جنسى مىپردازد، ولى با اين تفاوت كه خوراك و
نوشيدنى خود را مقدّس مىگرداند و به عشق خود رنگى رومانتيكى مىبخشد.
نام کتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 75