نام کتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 230
هرگاه درك عبوديت در دل انسان كمال يافت و دانست كه كمال از سوى
خداوند است و عطاى او گسترده و رحمتش فراگير است نفسش به اوج اهداف، پرواز مىگيرد
و تنها به رسيدن به مرحله تقوى (كه بدون شك قلّهاى متعالى است) بسنده نمىكند،
بلكه چشم بر آن دارد كه پيشواى پرهيزكاران باشد و با تقوى برايشان پيشى گيرد و به
امور خير راهشان بَرد. دراين سخن ديدگاه فراگير اسلام به دو ارزش دنيا و آخرت، جسم
و روح تجلّى مىيابد.
«من جن و انس را نيافريدم مگر براى آنكه مرا عبادت كنند.»
كه بحث خود را با آن زينت بخشيديم و به وضوح مقصود خداوند سبحان از
آفرينش را بيان مىكند درنگ كنيم مقابلهاى را ميان عبادت خدا
إِلَّا لِيَعْبُدُونِ وهدف نامطلوب ديگرى كه همان درخواست خدا براى
روزى، يا خوراك از انسانهاست مىيابيم، و با درنگ بيشتر درمىيابيم كه اين مقابله
ميان گرفتن و دادن است، زيرا روزى، گرفتن است و از خداوند دور است كه از خلقش روزى
و يا طعامى بطلبد (به عنوان پاداش كلى و يا جزيى)، چه، خداوند سبحان همان خالق و
رازقى است كه قدرتى استوار دارد، زيرا هدف دادن است و خداوند خلق را آفريده است تا
رحمت آورَد، ليكن راه دستيابى به رحمت الهى كدام است؟ عبادت است، پس براى آنكه
رحمتِ خدا براى بندگانش كمال يابد برايشان است كه او را بپرستند. در آيه كريمه
ديگرى آمده است: