نام کتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 165
ليكن در اينجا گونهاى نا بهنجارى ديده مىشود كه اين زاويه اخلاق را
مىآلايد و اين همان خودپسندى و خود محورى است يعنى همان باورى كه در وجود
آمريكاييها رسوخ پيدا كرده است، كه «آنها خود را بزرگترين ملّت جهان مىانگارند،
چنان كه خويش را جنگاورترين رزمندگان مىپندارند و از نظر اجتماعى خود را
پيشرفتهتر از ديگران مىدانند و تاريخ خود را تاريخ پيروزى عدالت مىشمارند و
اينكه خدا آنها را برگزيده تا جهان را نجات داده و پاكش گردانند»، چنانكه يكى از
جامعه شناسان آمريكايى آن را (به شيوهاى كمدى) نوشته است. [1]
نا بهنجارى سترگى نيز اتّحاد جماهير شوروى [سابق] را مىآلاييد كه
همان بىعاطفگى است كه آن را چونان قانونى به كار مىزنند و از همين رو شاهد هستيم
كه ماركسيسم بدون هيچ ابايى به تصفيه و پاكسازى افراد مىپردازد.
[2]
- 6- اخلاق علمى
اين همان آيينى است كه وضع بشر را با طبيعت مىسنجد و از پارهاى شاخههاى
علم، براى پى ريزى مكتبى علمى، بهره مىبرد. براى نمونه «توماس مورThomas
Morus » در سده
شانزدهم انديشه ارمان شهرى اجتماعى را از رياضيات استفاده نمود و وحدت شكل، همانند
آورى و سامان رياضى را پيشنهاد كرده است. [3]
«هابز/Hobbes » (متوفّى به سال 1679 م) از ارزش
انگيزشها و ضدّ انگيزشها بهره برده و آنها را تنشهاى مكانيكى (منفى و يا مثبت)
مىشمارد كه پديدههاى بيرونى آن را برمىانگيزند. او دخالت حكومت مطلقه را در
تنظيم زندگى و ايجاد تعادل ميان شهوات جزئى را پيشنهاد مىكند.
[4]
«ژوزف دومستر» از فيزيك چنين نتيجه گرفت كه احكامى قاطع در هستى از