نام کتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 149
پس «وحى اصيلى» كه بيان كننده پروتستانيسم است به رغم پارهاى تفاسير
همروزگار چونان تفسير «ك. بارت»- براى مثال- اين گونه تعبير مىشود: تجربهاى است
براى مسيح؛ تجربهاى همچيستى و شخصى. اين مسيحيّت، انسان را وامىدارد خود با
تجربهاى دينى و بدور از وساطت كليسا زندگى كند. [1]
- 5- اديان لائيك نوپديد
ما سه نمونه از مكاتب لائيك را عرضه مىداريم تا از لابلاى آنها با
تفكّرشان آشنايى يابيم:
اوّل- «سان سيمون» كه بعداً انديشههاى او در مكاتب
سوسياليستى تأثير نهاد.
به نظر او ارزش بنيادين عبارت از: خلوص در راه تلاش مشتركى است كه بر
بهرهورى تكنولوژيك از منابع كره زمين- به گونهاى هرچه گستردهتر- در راه خير همگان
استوار است. [2]
دوم- اگوست كُنت (متوفى به سال 1857 م)
به ضرورتِ زندگى به خاطر ديگران اعتقاد داشت، زيرا خداى جديدى كه بدو شرك ورزيده
شده بود همان انسانيّت بود. براين اساس نقش اخلاق، تحوّل در گرايشهاى اجتماعى با
نام تنها يك قاعده بود: «زندگى به خاطر ديگران» كه در محدوده برنامه اساسى
جامعهاى پوزيتيويستى قرار مىگرفت. اين قاعده چنين خلاصه مىشود: «عشق همان اصل،
نظم همان بنياد و پيشرفت همان هدف است. [3]»
سوم- شيوه «فورييه» در ارزش چنين خلاصه مىشود: «تبديل
نمودن بندهاى آهنين «جبر» به بندهاى «هوس» كه از گُل فراهم آمده است». اين كار از
راه واداشتن