responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 120

صحيحى را (چيزى شبيه به موسيقى) برقرار مى‌كند و بدين ترتيب سواركار زبر دست (عقل) لگام «اسب سفيد هوس» را مى‌كشد و آن را به عنوان يار خود بر عليه «اسب سياه تمنّيات» به كار مى‌گيرد. چنين جمعى بسيار دشوار است و اقتضاى تنش پيگيرى را دارد و هيچ گونه تسامحى را بر نمى‌تابد. افلاطون به امتياز كيفر و عقوبت اشاره مى‌كند، ولى اگر اين توازن مختلّ شود از سرگيرى اين نظام، مستوجب سخت‌گيرى نسبت به خود ما و ديگران است، چنانكه بايد سلامتى از دست رفته را با عمل جراحى بدست آورد. [1]»

انتقاد از برداشت افلاطونى‌

اين ديدگاه به درنگ و نقد نيازمند است. جهان مُثُلى كه افلاطون براى زمينيان پيشنهاد مى‌كند نماينگر اين حقايق است:

اوّل- طغيان فلسفى در انديشه.

دوم- خود كامگى در جامعه.

سوم- قاطعيت در قانونى كه حالتِ ضعف بشرى آن را بر نمى‌تابد، اگرچه افلاطون به اين قاطعيّت توجّه داشته و كوشيده است كه در نهادن قوانين از اين قاطعيّت بكاهد. از همين جا، ارزش رحمت الهى چونان «سنّتى الهى» شناخته مى‌آيد كه همسنگ حكم الهى (قصاص- عفو- بطور مثال) است تا بدين ترتيب اسلام دينى قابل اجرا براى جامعه بشرى باشد، و جهان مُثُل وسيله‌اى براى سخن پراكنى فلاسفه بماند، كسانى كه برخى پيرامون ايشان مى‌گويند فيلسوف، پيوندى با واقعيّت بيرونى ندارد و فلسفه، پوچى اندر پوچى است و جهان مُثُل و سامانه فكرى استوار بر آن، فرو رفتن در مجهولات است براى دست يافتن به تفسيرى از معلوم، و اگر ما به دانستنيهاى خود به جاى آنچه براى شناخت آن ابزارى در اختيار نداريم بسنده مى‌كرديم بهتر مى‌بود و شايد ديدگاههايى نظير جهان مُثُل افلاطونى،


[1] - المذاهب الأخلاقيّة الكبرى‌، ص 39.

نام کتاب : مبانى تشريع اسلامى(3) نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 120
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست