نام کتاب : ايمان زيربناى شريعت نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 342
و آن گونه كه خردمند انديشمند، خواهان داروى سود بخش براى دفع
آفتها و جلب سلامت است، به مرگ عشق مىورزيدند. [1]»
چهارم- كفر ورزيدن به لقاء اللَّه، سرچشمه همه تباهيها:
الف- كسانى كه لقاى خدا را اميد نمىبرند همان كسانى
هستند كه به زندگىِ دنيوى خشنودند و آن را پايان آرزوهاى خود و نهايت آگاهى خويش
مىشمرند و از همين رو آنها را در زيان و خسارت مىيابيم. خداوند متعال مىفرمايد:
«كسانى كه به لقاى ما اميد ندارند و به زندگى دنيوى خشنود شده و
بدان آرامش يافتهاند و آنان كه از آيات ما، بىخبرند* به كيفر كارهايى كه
مىكردهاند جايگاهشان جهنّم است.»
در حديثى از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام آمده است كه فرمود:
«من ايمانى همراه با يقين نديدم كه به شك نزديكتر باشد نزد اين
انسان، او هر روز مردگانى را به قبر مىسپرد و آنان را تشييع مىكند و باز به
فريبندگيهاى دنيا باز مىگردد، و از شهوت
و گناه بر نمىكند، پس اگر آدم بيچاره گناهى نمىكرد كه پيوسته از او مىتراود و
حسابى نمىداشت كه در برابر آن مسؤول باشد، مگر مرگ كه تارو پودش را درهم مىريزد،
و اجتماعش را به جدايى مىگرايد و فرزندانش را به ماتم مىنشاند،
جاداشت كه از آن چيزى حذر كند كه خستگى و رنجش بيشتر است و ما از مرگ، چونان غفلت
مىكنيم همچون جماعتى كه گويى مرگ بر ايشان نازل نمىشود وبه دنيا و شهوتهاى آن
چونان گرائيدهايم چونان مردمانى كه يقين كردهاند در آنجا خواهند ماند و از
ارتكاب گناه چنان غفلت ورزيدهايم چونان مردمانى كه حسابى را اميد نمىبرند و از
كيفرى نمىهراسند. [3]»