نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 94
آنها بودند كه خود را در برابر خدا، رسول و امامان مسئول مىديدند.
امّا گاهى انسان فردى را مىبيند كه به راحتى مىگويد:
«آقا! اين روايت ضعيف است.» خيلى سريع و زود!
در صورتى كه فقيهان ما چقدر زحمت كشيدند، كتاب نوشتند و روايت به
روايت تحقيق كردند و باز هم نگران امر خطير فتوادادن هستند.
در قديم آداب و عادات جالبى ميان راويان و ناقلان اخبار و مؤلّفين
كُتب رايج بود كه متأسفانه منسوخ شده است و جا دارد براى ما درس باشد.
در قديم تنها كسانى مجاز به نقل روايت بودند كه اجازهى روايت
داشتند.
ديده شده است كه يك راوى از پدرش نقل روايت نمىكند؛ ولى از برادرش
نقل مىكند. مىگويند:
«چرا؟» مىگويد:
«من روايت مزبور را در جوانى از پدرم شنيده بودم و همان روايت را در
سنين بزرگسالى از برادرم شنيدم. ولى ترجيح مىدهم آن را از برادرم نقل كنم؛ چون در
دورهى جوانى احتمال اشتباه بيشتر است!»
ديگرى كتابى نوشته است. فرد دوّم آن را خوانده و امضا كرده است كه
اين كتاب را خواندم و مشكلى ندارد و به اين وسيله آن را تأييد كرده است.
رايانه و تزريق سطحىنگرى
امروز، كتاب بحارالأنوار در دست ماست، كامپيوتر هم هست. يك كليد را
مىزنيم، در كوتاهترين زمان روايتهاى مختلف در برابرمان رژه مىرود: قال الصّادق،
قال الباقر، رد مىشويم. نه آقا!/ بنبايد رايانه، ديدِ سطحىنگر و شتابناك را در
ما تزريق كند./ بايد متوقّف شويم و در بارهى آنچه اهلبيت عليهم السلام مىگويند،
فكر كنيم.
اگراهل تحقيق هستيم، بايد مراقب باشيم و در برخورد با روايات،
عجولانه
نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 94