نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى جلد : 1 صفحه : 347
«مگر كورى؟ جلوى چشمت را نگاه كن!»
در واقع اگر يكى از اين دو نفر بينا باشد، وقتى به هم مىرسند، شخص
بينا خود را كنار مىكشد تا با فرد نابينا برخورد نكند؛ اما وقتى هر دو نابينا
باشند، برخورد و تزاحم به وجود مىآيد.
تفسير و تأويل اين در زمان ما، تعارضها و برخوردهايى است كه در ميان
انواع فلسفهها و مكتبها به وجود مىآيد و همين دعواها و تعارضها دليل براين است
كه هيچ كدام به حقيقت نرسيدهاند و تنها راهى كه هدايت بشر را تضمين خواهد كرد، راه
خداوندى است كه به وسيله پيامبران به مردم بيان شده است.
وهر كسى را كه خدا به او نور ندهد؛ خودش داراى نورى نيست.
مراد از نور، همان بينش و روشنبينى است كه خداوند به انسانها
مىدهد و اگر خداى ناكرده كسى از اين نور و روشنبينى محروم شود، در ظلمت و تاريكى
جهل و نادانى گرفتار خواهد شد. خداى متعال در بارهى اين تاريكىها مىفرمايد:
ظُلَماتٌ بَعضُها فَوقَ بعض: تاريكىهايى كه برخى بيشتر از
ديگرى است.[2]
نكتهى ديگر در ارتباط با اين آيات، اشاره به نعمتهاى الهى است. يكى
از نعمتهاى بزرگى كه خداى متعال به انسان ارزانى داشته، چشم او است كه وسيلهى
ديدن ظاهرى و معنوى مىباشد؛ اما از آن جايى كه بحث اصلى در بارهى ايمان و كفر،
هدايت و گمراهى است نعمت حقيقى در اين مورد، نعمت هدايت است كه به وسيلهى بصيرت و
بينايى دل انسان به دست