responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 338

فرمودند، خواستم از امير مؤمنان ارواح العالمين له الفداء عرض كنم.

از امام باقر عليه السلام روايت شده كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: خداى عزّوجلّ فرمايد:

وَ عِزَّتى‌ وَ جَلالى‌ وَ عَظَمَتى وَ كِبْرِيايى وَ نُورى‌ وَ عُلُوِّى وَ ارْتِفاعِ مَكانى لا يُؤثِرُ عَبْدٌ هَواهُ عَلى‌ هَواىَ الَّا شَتَتُّ عَلَيْهِ امْرَهُ وَ لَبَّسْتُ عَلَيْهِ دُنْياهُ وَ شَغَلْتُ قَلْبَهُ بِها وَ لَمْ أوتِهِ مِنْها الّا ما قَدَّرْتُ لَهُ‌ [1]

هيچ بنده‌اى هواى خود را بر هواى من مقدم نمى‌دارد مگر اين كه بيچاره‌اش خواهم كرد؛ گرفتار خواهد شد؛ مشغول دنيايش مى‌سازم و اولين بلا هم كه بر سرش مى‌آورم، أَنْزَعُ حَلَاوَةَ مُنَاجَاتى‌ [2] لذّت عبادت را از او مى‌گيرم، ديگر نه از نماز لذّت مى‌برد، نه از روزه لذّت مى‌برد و نه از قرآن! خدا شاهد است خود قرآن خواندن- بعضى از وقت‌ها- آن چنان لذّت دارد! آدم را مى‌گيرد!

جمله‌اى را هم آقا فرمودند كه اگر انسان تقوا داشته باشد و دنبال شيطان نرود، خدا به او چراغ مى‌دهد، امير مؤمنان- روحى له الفداء- در توصيف سالك راه خداوند سبحان فرموده است: [3]


[1] -/ سوگند به عزّت و جلال خودم و بزرگى و كبريايى‌ام و نور و برترى مقامم كه هيچ بنده‌اى خواسته‌ى خود را بر خواسته‌ى من مقدّم ندارد جز اين كه كارش را پريشان كنم و دنيايش را درْ هم سازم و دلش را به آن مشغول كنم و از دنيا به او ندهم؛ جز آن چه برايش مقدّر كرده‌ام. (اصول كافى، ج 4، كتاب ايمان و كفر، باب اتباع‌الهوى، حديث 2، ترجمه‌ى سيد هاشم رسولى.)

[2] -/ اصول كافى، ج 1، كتاب فضل العلم، باب المستأكل بعلمه والمباهى به، حديث 4.

[3] -/ قَدْ احْيا عَقْلَهُ وَاماتَ نَفْسَهُ، حَتّى‌ دَقَّ جَليلُهُ، وَلَطُفَ غَليظُهُ، وَبَرَقَ لَهُ لامِعٌ كَثيرُ البرقِ، فَأبانَ لَهُ الطَّريقَ، وَسَلَكَ بِهِ السَّبيلَ، وَتَدافَعَتهُ الْابْوابُ الى بابِ السَّلامَةِ، وَ دارِالاقامَةِ، وَثَبَتَتْ رِجْلاهُ بِطُمأنينِةِبَدَنِهِ فى‌ قَرارِ الامْنِ وَالْرَّاحِةِ، بِما اسْتَعْمَلَ قلبه، وَارْضى‌ رَبَّهُ.

عقل خود را زنده كرد ونفس اماره خود را كشت تا اين كه اعضاى بزرگ ونيرومند او باريك شد ودرشتى وخشونت او لطيف گشت وبارقه‌ى روشنى كه درخشش زيادى دارد، درون او درخشيد، پس راه را روشن نمود، با آن روشنايى سلوك در راه را پيش گرفت ودرهايى گوناگون او را پيش راندند تا به در سلامت (از آفات راه) رسيد و قدم به سراى اقامت جاودانه نهاد وقدم‌هاى او با آرامش بدنش در قرارگاه امن وآسايش، ثابت گشت. (اين سعادت جاودانى) در نتيجه اشتغال قلبش به ذكر خدا و خشنود ساختن پروردگارش نصيبش گشت. (نهج البلاغة، ترجمه ى علامه جعفرى، خطبة 220).

نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 338
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست