responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 237

كه غيبت نيست.» يا مى‌گوييم: «برويد به آن‌ها كه حرام مى‌خورند، نصيحت كنيد!»

خلاصه/ ب‌مى‌خواهيم هر طور شده، موعظه‌اى را كه متوجّه ماست، پس بزنيم/ و به كار خودمان مشغول باشيم.

شيب موعظه‌ى همتاى خود را به سمت خود بدانيد!

اين اعراض و تحدّى، اين مبارزه و ايستادگى در برابر قرآن يا هر سخن موعظه‌آميز، روح را به سستى و بيمارى و مرگ مى‌كشاند. همان طور كه اگر به بدن خوراك نرسد، كم‌كم تحليل مى‌رود و لاغر و ضعيف مى‌شود و از بين مى‌رود، به روح و قلب هم اگر غذاى كافى نرسد، كم‌كم خسته و مريض مى‌شود، دچار تنگى و انحراف مى‌شود، زنگار مى‌گيرد، بر آن مُهر مى‌خورد، قفل زده مى‌شود و در نهايت مستحق عذاب حتمى مى‌گردد!

اين ضعف و سستى از كجا به وجود مى‌آيد؟ از امروز، فردا كردن و به تأخيرافكندنِ اصلاحِ نفس! صبح مى‌گويم: عصرْ قرآن خواهم خواند. عصر مى‌گويم: باشد براى شب! شب مى‌گويم: فردا را كه از دست ما نگرفته‌اند! فردا مى‌گويم: وقت بسيار است!

آقا روى منبر دارد موعظه و صحبت مى‌كند؛ ولى بنده‌ى طلبه نشسته‌ام و به آن توجّهى نمى‌كنم و اساساً خود را مخاطَب آن نمى‌دانم. شايد به خاطر آنكه همكار من است و او را همتاى خود مى‌دانم و/ ب‌اختلاف سطحى ميان خود و او نمى‌بينم و او را دست كم در حدّ يك ميلى‌متر بالاتر از خود نمى‌يابم تا شيبِ موعظه‌اش را به سمت خود بدانم!/

او براى چه كسى صحبت مى‌كند؟ از خودش مى‌گويد يا از خدا و قرآن و پيامبر و اهل بيت عليهم السلام مى‌گويد؟ چرا من نبايد استفاده كنم؟ از اين نمونه بسيار است و همين‌هاست كه باعث قساوت و سختى قلب مى‌شود.

نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 237
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست