responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 134

مى‌خواستند نمايش سحرآميز خود را آغاز كنند، به موسى گفتند:

«تو اوّل عصايت را مى‌اندازى يا ما طناب‌هايمان را بيندازيم؟» گفت:

«شما طناب‌هايتان را بيندازيد.»

بعد كه نوبت به حضرت موسى مى‌رسد، ايشان دچار ترس مى‌شود. خدا به او قوّت قلب مى‌دهد كه نترس و عصا را بينداز!

تا اين جاى داستان صحبت از موسى است و نام ديگرى در بين نيست. تا آنجا كه ساحران معجزه ى آشكار را مى‌بينند و ايمان مى‌آورند. اينجاست كه به اوج داستان رسيده‌ايم. وقتى كه ساحران ايمان آوردند، نگفتند:

آمَنّا بِرَبِّ موسى. بلكه گفتند:

«آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ: رَبِّ مُوسَى وَ هَارُونَ». [1]

چطور اينجا ناگهان اسم هارون آمد؟ بحث، بحث موسى بود. وقتى كه قرآن مى‌خوانيد، همه‌اش اسم حضرت موسى است. در لحظه‌ى آخر كه ايمان آوردند و تحوّل رخ داد، آنجا بايد ذكر خير هارون به ميان آيد؛ چرا كه هارون هم زحمت كشيده است! گرچه خودش در سايه ايستاده و خودنمايى نكرده است، امّا خدا در جاى مناسب، به نقش او اشاره مى‌كند تا او هم مطرح شود و مورد تجليل قرار گيرد.

ديگر مردان شماره‌ى دو!

در قضيّه‌ى حضرت ابراهيم عليه السلام هم خداوند بعد از آنكه مرتّباً از حضرت ابراهيم عليه السلام صحبت مى‌كند، ناگهان مى‌گويد: «فَامَن لَهُ لُوطٌ». [2]

لوط هم به او ايمان آورد.

لوط، شخص دوّمِ اين جمع و سهيم در اين حركت است؛ لذا خدا فراموشش نمى‌كند و اجر او را ضايع نمى‌نمايد. نامِ مؤمن آل‌فرعون هم قبل‌


[1] -/ اعراف، 121 و 122.

[2] -/ عنكبوت، 26.

نام کتاب : يس اسماى حسناى الهى نویسنده : مدرسى، سيد محمد تقى    جلد : 1  صفحه : 134
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست