نام کتاب : دانشنامه امام باقر علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 74
اعتراض و پاسخی دندان شکن
ابو حنیفه - که امام و پیشوای یکی از مذاهب چهارگانه اهل سنت می باشد -
روزی به مسجد حضرت رسول صلی الله علیه و آله وارد شد و سپس به حضور مبارک
حضرت باقرالعلوم علیه السلام شرفیاب گردید؛ و از ایشان اجازه خواست تا
مقداری در کنار آن حضرت بنشیند؟ امام محمد باقر علیه السلام فرمود: ای ابو حنیفه! تو را می شناسند، مصلحت نیست کنار من بنشینی. ابوحنیفه
اعتنائی به فرمایش حضرت نکرد و پهلوی آن حضرت نشست؛ و در ضمن صحبت هائی
پیرامون مسائل مختلف، از آن بزرگوار سؤال کرد: آیا شما امام هستی؟ حضرت فرمود: خیر. گفت: بسیاری از مردم کوفه عقیده دارند، که شما امام و پیشوای ایشان می باشی؟ حضرت فرمود: من چه کنم؟! منظورت چیست؟ ابوحنیفه گفت: پیشنهاد می دهم که نامه ای برای آن گروه از مردم کوفه بنویسی؛ و آن ها را از این عقیده باز داری. امام
محمد باقر علیه السلام فرمود: ولی آن ها حرف مرا نمی پذیرند، همانطور که
خودت حرف مرا نپذیرفتی؛ چون به تو گفتم که در کنار و پهلوی من منشین. ولیکن
تو سخن مرا گوش نکردی و در کنارم نشستی؛ و با این که در حضور من بودی
مخالفت مرا کردی؛ پس چه انتظاری از دیگران داری؛ با این که بین من و آن ها
فاصله است؟! و چگونه توقع داری که آن ها به حرف من ترتیب اثر دهند؟! در این لحظه، ابوحنیفه سرافکنده شد و دیگر حرفی نزد، و سپس از جای خود برخاست و رفت.[1] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) بحارالانوار: ج 46، ص 356، به نقل از مناقب ابن شهر آشوب: ج 3، ص 338. منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام محمد باقر؛ عبدالله صالحی.
نام کتاب : دانشنامه امام باقر علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 74