responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام باقر علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 49

امام باقر و عبدالله بن نافع

عبدالله بن نافع که از خوارج بود می‌گفت: اگر می‌دانستم که در شرق و غرب زمین کسی هست که با من بحث کند و بگوید: علی بن ابی طالب اهل نهروان را بحق کشت و بر آن ظلم نکرد، من سوار بر شتران پیش او می رفتم تا با من مخاصمه کند.
به او گفتند: حتی در میان اولاد علی هم کسی را نمی‌شناسی؟! گفت: مگر در میان اولاد علی عالمی وجود دارد؟! گفتند: این اولین نادانی توست که فکر می‌کنی اولاد علی از عالم و دانشمند خالی است.
گفت: امروز عالم اولاد علی کیست؟ گفتند: محمد بن علی بن الحسین (ع)، عبدالله با بزرگان خوارج به مدینه آمد و از امام باقر اجازه خواست، به امام عرض کردند: عبدالله بن نافع اجازه ملاقات می‌خواهد. فرمود: او با من چه کار دارد، با آن که در بامداد و شامگاه از من و پدرم بیزاری می‌کند. ابوبصیر گفت:یابن رسول الله (ص) او می‌گوید: اگر در شرق و غرب زمین کسی یافت بشود که بگوید: علی بن ابی طالب اهل نهروان رابه نا حق نکشت من پیش او رفته و با او محاجه می‌کنم. امام فرمود: برای مناظره پیش من آمده است؟ ابوبصیر گفت: آری. امام به غلامش فرمود: برو بارش را پایین بیاور و بگو فردا به ملاقات من بیاید.
عبدالله بن نافع فردا با بزرگان خوارج آمد، امام باقر صلوات الله علیه همه فرزندان مهاجر و انصار را جمع کرد و پیش آنها آمد، وجود مبارکش مانند قرص قمر نورانی بود، آن حضرت خدا را حمد و ثنا کرد و بر رسولش صلوات فرستاد و فرمود: حمد خدا را که ما را به نبوتش گرامی داشت و به ولایت مخصوص فرمود. ای فرزندان مهاجر و انصار هر که منقبتی و فضیلتی از علی بن ابی طالب صلوات الله علیه می‌داند بگوید. آنها بپاخاسته و آنچه می‌دانستند گفتند. عبدالله بن نافع خارجی گفت: من هم این مناقب را می‌دانم ولی علی (نعوذ بالله) وقتی که جریان حکمین را قبول کرد کافر شد! در همین وقت روایت خیبر را خواندند که رسول الله (ص) در حق علی (ع) فرمود: «لا عطین الرایة غداً رجلاً یحبّ اللهَ و رسولّه و یحبّه اللهُ و رسولُه کرّارٌ غیرُ فرّار لاٍیرجع حتی یفتحَ الله علی یدیه».
امام (ع) به عبدالله فرمود: درباره این حدیث چه می‌گویی؟ گفت: راست است و شکی در آن نیست ولیکن علی بعداً کافر شد (نعوذ بالله) امام فرمود: مادرت به عزایت بنشیند بگو ببینم روزی که خدا علی را دوست داشت می‌دانست که اهل نهروان را خواهد کشت یا نه؟ اگر بگویی: نه کافر شده‌ای. گفت: می‌دانست. فرمود: آیا او را بر این دوست می‌داشت که به طاعت عمل کند یا به معصیت او؟ گفت: نه، عمل کند به طاعت او. امام فرمود: پس برخیز در حالی که مغلوب شده‌ای. عبدالله برخاست و می‌گفت: «حتی یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر، الله اعلم حیث یجعل رسالته» [1] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) روضه کافی: ص 349 حدیث پانصد و چهل و هشت، مناقب. ج 4 ص 201 باختصار.
منبع: فضائل و سیره فردی امام محمد باقر؛ سید علی قریشی؛ برگرفته از کتاب خاندان وحی

نام کتاب : دانشنامه امام باقر علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 49
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست