نام کتاب : دانشنامه امام باقر علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 12
آمدن ابر و عطای یک سبد انگور و دو جامه
لیث بن سعد میگوید: بر کوه ابوقبیس مشغول به دعا بودم، مردی را دیدم که
دعا میکرد و در دعای خود گفت: «خدایا! انگور میخواهم، به من روزی فرما.»
پس ابری آمد و بر او سایه افکند و به سرش نزدیک شد. آن مرد دستش را
بلند کرد و یک سبد انگور از آن ابر برگرفت و در مقابل خودش قرار داد. بار دیگر دست به دعا برداشت و عرض کرد: «خداوندا! برهنه هستم، مرا بپوشان.» پس
بار دیگر آن ابر به او نزدیک شد و از او چیزی در هم پیچیده که دو جامه بود
گرفت و سپس نشست و به خوردن انگور مشغول شد و این هنگام زمان انگور نبود.
من پیش او رفتم و دست به آن سبد انگور دراز کردم و چند دانهای برداشتم. او
نظری به من کرد و فرمود: «چه میکنی؟!» گفتم: «من در این انگور شریک
هستم.» فرمود: «از کجا؟!» گفتم: «تو دعا کردی و من آمین گفتم و دعاکننده و
آمینگو هر دو شریک هستند.» فرمود: «بنشین و بخور.» پس نشستم و با او
خوردم، چون به حد کافی خوردیم ناگهان آن سبد بلند شد و او به پا خواست و
فرمود: «این دو جامه را بردار.» عرض کردم: «به جامه حاجت ندارم.» فرمود: «روی برگردان تا خودم بپوشم.» پس آن دو جامه را یکی ازار و دیگری را ردا ساخت و آنچه بر تن داشت به هم پیچید و با دست خود بلند کرد و از کوه ابوقبیس فرود شد. چون به صفا نزدیک شد جماعتی به استقبال او شتافتند و آن جامه را که در دست داشت به کسی داد. از یکی سؤال کردم: «وی کیست؟» او گفت: «فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب علیهمالسلام است.» [1] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) ثاقب المناقب. منبع: عجایب و معجزات شگفتانگیزی از امام باقر؛ واحد تحقیقاتی گل نرگس؛ شمیم گل نرگس چاپ چهارم 1386.
نام کتاب : دانشنامه امام باقر علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 12