نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 932
نشست و برخاست با بردگان
نشست و برخاست با بردگان حضرت زین العابدین علیهالسلام گرچه مظهر
تام رحمت و عطوفت الهی بودهاند و چنانکه در قسمت فضائل و کمالات ایشان ذکر
شد، حتی نسبت به دشمنانشان با «عفو» و «گذشت» برخورد میکردند، اما آنجا
که با افرادی مواجه میشدند که به احادیث رسول خدا - صلی الله علیه و آله
وسلم - استهزاء نموده و به آن میخندند، آنها را نفرین کرده و نفرین ایشان
به هدف اجابت نیز میرسد. چه اینکه برای قاتل برادر و پدرشان یعنی «حرمله
بن کاهل» نفرین کردند و آن نیز به هدف اجابت رسید. اینک این مسائل را مرور
میکنیم: 1- حضرت علی بن الحسین علیهالسلام روزی فرمودند: «مردن
ناگهانی تخفیف برای «مؤمن» و تأسف برای «کافر» است چرا که مؤمن غسل دهنده و
حمل کننده خود را میشناسد و اگر برای او نزد خداوند خیر و خوبی مقدر شده
باشد، حمل کنندگان خود را سوگند میدهد که در بردن او تعجیل کنند و اگر غیر
از این باشد آنها را سوگند میدهد که در بردنش تعجیل نکرده آهسته او را
ببرند.» در این حال «ضمرة بن سمره» گفت: «اگر مطلب این چنین است که شما
میگویی از تختش که او را روی آن حمل میکنند بپرد!!» و سپس خندید و دیگران
را هم خندانید. با مشاهده این برخورد حضرت علی بن الحسین علیهالسلام
فرمودند: «بار پروردگارا «ضمرة بن سمره» برای حدیث رسول الله - صلی الله
علیه و آله -خندید و دیگران را هم خنداند پس او را بگیر، گرفتنی که
تأسفآور باشد.» در پرتو این دعای حضرت، او به مرگ ناگهانی مرد. بعدا یکی
از بردگانش خدمت حضرت زین العابدین علیهالسلام آمد و عرض کرد: «خداوند تو
را در مورد «ضمرة» اجر عنایت کند، او به مرگ ناگهانی مرد. من برای شما به
خداوند قسم یاد میکنم که خودم صدایش را شنیدم و آن را میشناختم همچنان که
در موقع حیاتش در دنیا صدای او را میشناختم، آری شنیدم که میگفت: «وای
بر «ضمرة بن سمره»!! هر نوع دوستی و رفاقت از من دور گردید و به منزل جحیم
وارد شدم و اقامت من از شب تا صبح در آن است.» حضرت علی بن الحسین
علیهالسلام با شنیدن این کلام فرمودند: «الله اکبر» این جزای کسی است که
بر حدیث رسول الله - صلی الله علیه و آله وسلم - بخندد و دیگران را
بخنداند.» [1] . 2- نظیر آنچه در نمونه اول ذکر شد روایتی دیگر است که
مربوط به شخصی است به نام «ضمرة بن معبد»؛ «جابر» میگوید: حضرت علی بن
الحسین علیهالسلام فرمود: «نمیدانیم با مردم چگونه برخورد کنیم؟ اگر آنها
را به آنچه از رسول الله - صلی الله علیه و آله وسلم - شنیدیم حدیث کنیم،
میخندند و اگر سکوت کنیم در وسع ما نیست.» «ضمرة بن معبد» گفت: «برای ما
حدیث کن.» حضرت فرمود: «آیا میدانید دشمن خدا هنگامی که بر روی تختهای
برای قبرستان حمل میشود چه میگوید؟» گفتند: نه، حضرت فرمود: «او به
حاملین خود میگوید: آیا نمیشنوید حرف مرا، من نزد شما شکایت میکنم از
دشمن خدا که به من خدعه کرد و مرا وارد کرد و سپس مرا خارج نساخت. و نزد
شما شکایت میکنم از دوستانی که با آنها «عقد اخوت» بستم ولی مرا مخذول
کردند و نزد شما شکایت میکنم از اولادی که از آنها حمایت کردم اما آنها
مرا پست کردند. و نزد شما شکایت میبرم از منزلی که مال خود را در آن هزینه
کردم ولی ساکنین آن غیر من شدند، پس به من ارفاق و مهربانی کنید و عجله
نورزید.» «ضمرة» گفت: «ای اباالحسن اگر این فرد این چنین سخن میگوید، نزدیک است که بر روی گردن کسانی که او را حمل میکنند بپرد!!» حضرت
علی بن الحسین علیهالسلام با شنیدن این سخن استهزاء گونه فرمود: «بار
پروردگارا حال که «ضمره» سخن رسول تو را به استهزاء گرفت پس او را بگیر،
گرفتنی تأسفآور.» در پرتو این «نفرین» «ضمره» چهل روز درنگ کرد و سپس
مرد. بعد یکی از بندگانش که نزد او حاضر بود، چونکه او دفن شد به خدمت علی
بن الحسین علیهالسلام آمد و نشست. حضرت به او فرمودند: «ای فلان از
کجا میآیی؟» عرض کرد: «از جنازه ضمره»!! من صورتم را هنگامی که قبرش را
صاف کردند بر آن گذاشتم و صدایش را شنیدم و سوگند به خداوند آن را
میشناختم همچنانکه قبلا که او زنده بود او را میشناختم. او میگفت: «وای
بر تو ای «ضمره بن معبد»!! امروز تمام دوستان، تو را مخذول کردند و مصیر تو
به سوی جحیم گردید، مسکن تو در آن محل اقامت و مأوای تو، که باید شب را به
روز بیاوری آنجا خواهد بود.» با شنیدن این گزارش حضرت علی بن الحسین
-علیهالسلام- فرمود: «از خداوند عافیت مسألت میکنم، این جزای کسی است که
به حدیث رسول خدا - صلی الله علیه و آله وسلم - استهزاء میکند.» [2] . 3-
«منهال بن عمرو» میگوید: حج به جا آوردم و بعد از آن بر حضرت علی بن
الحسین -علیهالسلام- داخل شدم. حضرت شدم. حضرت به من فرمود: «ای منهال،
حرمله بن کاهل اسدی (همان فرد پلیدی که در روز عاشورا یکی از تیراندازان
ماهر لشکر «عمر سعد» بود و با تیر او تعدادی از فرزندان و اصحاب و خود حضرت
امام حسین علیهالسلام مجروح و شهید شدند) چه میکند؟» گفتم: در «کوفه»
زنده بود که او را ترک کردم. حضرت دستانش را به سمت آسمان بلند کرد و
سپس گفت: «بار پروردگارا آتش آهن را به او بچشان، بار پروردگارا حرارت آهن
را به او بچشان.» «منهال» میگوید من به «کوفه» برگشتم و این در حالی بود
که «مختار بن ابیعبید» قیام کرده بود و او دوست من بود. من سوار بر مرکبم
شدم تا بر او سلام گویم. در حالی او را یافتم که او هم مرکب خود را خواسته
بود بر او سوار شد و من هم سوار شدم تا اینکه به «کناسه» (یکی از محلههای
«کوفه») رسید. در آنجا مانند کسی که منتظر چیزی باشد ایستاد، آری او برای
دستگیری «حرمله بن کاهل» افرادی را فرستاده بود و در همان حال او را حاضر
کردند. «مختار» گفت: حمد خدای را که مرا بر تو مسلط کرد. بعد فردی که کارش
قطع کردن بود (جزاز) فراخواند و به او گفت: دستهای او را قطع کنید،
بلافاصله آن دو دست قطع شدند. بعد گفت: پاهای او را قطع کنید. بلافاصله آن
دو پا قطع شدند. بعد گفت: آتش، آتش، سریعا ظرفی بزرگ پر از هیزم و نی
آوردند و او را در آن گذاشته و آتش انبوهی در آن برافروختند و «حرمله»
سوخت. من با مشاهده این واقعه گفتم: «سبحان الله»، سبحان الله».
«مختار» به من متوجه شد و گفت برای چه «سبحان الله» گفتی؟ گفتم: «به علی بن
الحسین علیهالسلام داخل شدم و او از من در مورد «حرمله» سؤال کرد، من هم
به او خبر دادم که در حالی که زنده بود او را در «کوفه» ترک کردم، حضرت
دستشان را بلند کرده و فرمود: «بار پروردگارا آتش آهن را به او بچشان، بار
پروردگارا حرارت آهن را به او بچشان.» «مختار» گفت: «الله الله. آیا تو
خودت از علی بن الحسین علیهالسلام شنیدی که چنین میگفت؟» من گفتم: «الله
الله آری. خودم شنیدم که این را فرمود.» در این حال «مختار» از مرکبش پائین
آمد و دو رکعت نماز خواند و آن را طولانی کرد و سجده را هم بسیار طول داد،
بعد هم سرش را بلند کرده و به راه افتاد، من هم با او رفتم تا به درب منزل
رسیدیم. من به او گفتم: «اگر میلت باشد مرا کرامت روا داشته و پائین بیائی
و صبحانه را نزد من صرف کنی!!» او گفت: «ای «منهال» تو به من خبر میدهی
که علی بن الحسین خدای را با سه دعا خواند و خداوند آنها را برای او به دست
من به هدف اجابت رسانید، بعد هم از من میخواهی که نزد تو غذا بخورم!!
امروز، روز روزه است برای تشکر از خداوند به خاطر آنچه که او مرا به آن
موفق فرمود.» [3] . از این حدیث و روایت شریف علاوه بر استجابت نفرین
حضرت سجاد علیهالسلام، جلالت شأن و مقام جناب «مختار» و احترام او به حضرت
زین العابدین علیهالسلام و ادب و معرفت او بخوبی قابل استفاده است. این سه نمونه در واقع دعاهای حضرت بودند که در قالب نفرین ادا شده بودند و همه به هدف اجابت رسیدند.
[~hr~]پی نوشت ها: (1) بحارالانوار ج 46، ص 27، ح 14، (به نقل از الخرائج و الجرائح). (2) بحارالانوار ج 46، ص 142، ح 25 (به نقل از اصول کافی). (3) بحارالانوار ج 53، ح 2 (به نقل از کشف الغمه). منبع: اسوه کامل؛ محمد محسن دعایی؛ اطلاعات چاپ اول 1380.
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 932