نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 930
معجزه شگفت درباره بچه آهو
در ایام خرابه نشینی اسیران کربلا، یکبار صیادی در حالی که بچه آهویی را
صید کرده بود از آن حدود میگذشت. کودکان و یتیمان خاندان پیغمبر صلی الله
علیه و آله و سلم چون بچه آهو را دیدند، آن را تقاضا کردند. پس امام
زینالعابدین علیهالسلام صیاد را صدا زد و فرمود: «ای صیاد! بچه آهو
را مدتی در این خرابه رها کن تا این کودکان یتیم و مصیبت دیده اندکی سرگرم و
شادمان شوند.» صیاد گفت: «من این آهو را به عنوان هدیه برای خالد فرزند
یزید میبرم تا در قبال آن جایزه بگیرم.» امام علیهالسلام فرمود: «آهو را
به من بده تا من به تو جایزه بدهم.» صیاد نگاهی به خاکنشینان خرابهی شام
نمود و نظری به چهرهی پریشان امام زینالعابدین علیهالسلام انداخت و گفت:
«چگونه به من جایزه میدهید با اینکه حال و روز شما معلوم است.» امام
علیهالسلام فرمود: «ای صیاد نزدیک بیا و دامن خود را بگشا» و آن گاه با
دست اعجاز خاکهای خرابه را در دامن صیاد ریخت و او در کمال تعجب و
بهتزدگی مشاهده کرد که خاکها و ریگها مبدل به طلا و جواهرات درخشان
میشوند. پس خود را به قدمهای آن حضرت انداخت و بوسه داد و گفت: «ای بزرگ
مرد! شما کیستید و این اسیران چه کسانی هستند؟! شما که این همه نزد خداوند
متعال احترام و جلالت دارید و خاک را با نظری کیمیا مینمایید، در این
خرابه چه میکنید؟!» امام علیه السلام فرمود: «من حجت خداوند بر روی زمینم و
اینان ذریه ی رسول خدا و از خاندان پیامبر اکرم می باشند.» صیاد با ناله و
شیون گفت: «چرا در خرابه جا گرفته اید؟» امام علیهالسلام فرمود: «ما
خاندان پیغمبر، رضایت خداوند را بر رضایت خویش مقدم داشتهایم.» [1] . یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آن چه را جانان پسندد پی نوشت ها: [1] تذکرة الشهداء، کاشانی. منبع: کرامات و مقامات عرفانی امام سجاد؛ سید علی حسینی قمی؛ نبوغ؛ چاپ دوم 1381 .
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 930