نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 829
گریه امام سجاد
ابنقولویه و ابنشهرآشوب و دیگران از حضرت صادق علیهالسلام روایت
کردهاند که جناب علی بن الحسین علیهالسلام بر پدر بزرگوارش بیست سال و به
روایتی چهل سال گریست و هر گاه طعامی نزد او حاضر میکردند، میگریست. چون
آبی به نزد او میآوردند، آن قدر میگریست که آن آب را مضاعف میکرد. پس
یکی از غلامان آن جناب گفت: فدای تو شوم یابن رسول الله، میترسم که تو خود
را هلاک کنی و گناهکار شوی. حضرت فرمود: انما اشکوا بثی و حزنی الی الله و
اعلم من الله ما لا تعلمون. [1] . شکایت میکنم درد و اندوه خود را به
خدا، و من میدانم از خدا آنچه شما نمیدانید. پس فرمود: هیچ وقت به خاطر
نمیآورم کشته شدن فرزندان فاطمه را مگر آنکه گریه راه گلوی مرا میگیرد.
از بسیاری گریهی آن حضرت یکی از آزاد کردههای آن حضرت گفت: آیا وقت آن
نشده است که گریهی تو آخر شود؟ حضرت فرمود: وای بر تو! حضرت یعقوب دوازده
پسر داشت و یک پسر او ناپیدا شد و از بسیاری گریه دیدههای او سفید شد و از
وفور غم و اندوه پشت او خم شد با آنکه میدانست او زنده است، و من دیدم
پدر و برادران و عموها و هفده نفر از خویشان خود را که در برابر من و بر
دور من آنها را کشتند و سر بریدند. پس چگونه اندوه من به نهایت رسد؟. [2] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) یوسف / 86. (2) مناقب ابنشهرآشوب، ج 4، ص 180 به نقل از جلاء العیون، ص 837. منبع: حدیث اهل بیت زندگینامه و مصائب چهارده معصوم؛ یدالله بهتاش؛ نشر سبحان؛ چاپ چهارم 1384 .
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 829