نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 816
کنیزی که آزاد شد
«یزید بن حاتم» نقل میکند که «عبدالملک بن مروان» در مدینه جاسوسی داشت
که آنچه در آنجا واقع میشد را برای او مینوشت و گزارش میکرد. در همان
هنگام حضرت علی بن الحسین علیهالسلام یک کنیز از کنیزان خود را آزاد
نمودند و سپس او را به ازدواج خود در آوردند. آن جاسوس این واقعه را به
«عبدالملک» گزارش کرد. در این رابطه «عبدالملک» به حضرت علی بن الحسین
علیهالسلام نوشت: «اما بعد، به تحقیق چنین به من گزارش شده که تو با کنیز
خود ازدواج کردهای و این در حالی است که تو بخوبی میدانی در «قریش» هستند
افرادی همطراز و «کفو» تو، که بتوانی با ازدواج با او بزرگی نمایی و از او
دارای اولادی نجیب باشی. پس نه برای خودت حرمت قائل شدی و نه برای
فرزندانت چیزی باقی گذاشتی!! والسلام». حضرت علی بن الحسین علیهالسلام در
جواب او نوشتند: «اما بعد، نامه تو به من رسید که در زمینه ازدواجم با کنیز
خودم من را توبیخ کردهای و گمان داشتهای که در «قریش» هست کسی که از
طریق ازدواج با او به مجد و بزرگی برسم و از او اولادی نجیب به هم برسانم. و
لکن هر آینه فوق رسول خدا - صلی الله علیه و آله - هیچ وسیلهای برای رقاء
و بزرگی یافت نمیشود و هیچ امکان افزایش در کرامت وجود ندارد. [1] . و
این خانم که مورد اشاره تو میباشد «ملک یمین» و کنیز من بود که او را در
راه خدا آزاد کردم و بدین وسیله به اراده الهی و بر اساس امر او قصد رسیدن
به ثواب آزاد کردن برده را داشتم و سپس بر اساس سنت الهی رسول خدا - صلی
الله علیه و آله - او را برگردانیده و با او ازدواج کردم. و هر کس در دین
خداوند پاکیزه باشد هرگز در هیچ امری دچار اخلال و مشکل نخواهد شد. آری هر
آینه خداوند با «اسلام» «پستی» و «خسیسه» را رفع نموده و به آن نقیصهها را
برطرف کرده است، و لؤم و پستی را برده است پس بر فرد مسلمان هیچ پستی و
لؤم نمیباشد. هر آینه لؤم و پستی، لؤم و پستی جاهلیت است، والسلام». چون
«عبدالملک» نامه حضرت را قرائت کرد آن را به طرف فرزندش «سلیمان» پرت کرد و
او نیز آن را خواند؛ آنگاه گفت: «ای امیرالمؤمنین!! چقدر آنچه با آن علی
بن الحسین بر تو فخر کرده است شدید و بزرگ است». «عبدالملک» در جواب گفت:
«پسرکم این چنین سخن مگو، هر آینه این زبانهای بنیهاشم است که سنگ خارا را
میشکافد و از دریا سیراب میشود. پسرم!علی بن الحسین علیهالسلام از
همانجا که مردم، فرومایه و خوار میشوند، رفعت و بزرگی مییابد». [2] . در
نقل دیگر آمده: زین العابدین علیهالسلام فرموده: «این رسول خداست که با
کنیزش ازدواج کرد و همسر غلام خود را به عقد خود در آورد». «عبدالملک» نیز
گفت: «علی بن الحسین از همانجا که مردم پست و فرومایه میگردند به شرافت و
بزرگی میرسد». [3] . به هر حال از این روایت به دست میآید حضرت همسر
دیگری داشتهاند که قبلا کنیز ایشان بوده است. قابل توجه اینکه احتمال دارد
همسر مورد اشاره در قسمت قبل با این کنیز از نظر خارجی یکی باشند، گرچه
احتمال تعدد آن دو قویتر به نظر میرسد.
[~hr~]پی نوشت ها: (1)
قابل توجه اینکه حضرت رسول - صلی الله علیه و آله و سلم - با کنیزی که
توسط بعضی از پادشاهان حضورشان هدیه شده بود، به نام ماریه قبطیه، ازدواج و
وصلت نمودند و ثمره آن فرزند پسری به نام «ابراهیم» بود. چه اینکه با کنیز
خود به نام «صفیه» دختر «حیی بن احطب» ازدواج نمودند. [2] بحارالانوار، ج 46، ص 164 و 165، ح 6، (به نقل از اصول کافی). [3] بحارالانوار، ج 46، ص 165 ح 7 (به نقل از العقد الفرید). منبع: اسوه کامل؛ محمد محسن دعایی؛ اطلاعات؛ چاپ اول 1380 .
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 816