نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 7
ابوسعید عبداللک بن قریب الأصمعی
وی (214 - 122 ه) از اکابر ادبای عرب است گفتهاند: کسی از عرب عبارتی
شیواتر از اصمعی نپرداخته است و بعضی گویند اصمعی در لغت نظیری نداشت ولی
نسبت به اهلبیت نه تنها بیاعتنا بوده، حتی بعضیها او را از نواصب
شمردهاند [1] با وجود این، شکوه و عظمت امام سجاد علیهالسلام آن چنان بود
که حتی اصمعی را نیز شگفت زده و تحت تأثیر خود قرار داده بود و درباره آن
جناب چنین گفته است: «بینما أنا أطوف بالبیت ذات لیلة اذ رأیت شابا متعلقا بأستار الکعبة و هو یقول: یا من یجیب دعا المضطر فی الظلم یا کاشف الضر و البلوی متع السقم قد نام و فدک حول البیت و انتبهوا و أنت یا حی یا قیوم لم تنم ادعوک ربی حزینا هائا قلقا فارحم بکائی بحق البیت و الحرم ان کان جودک لا یرجوه ذو سفه فمن یجود علی العاصین بالکرم «شبی
در حال طواف دور خانه خدا جوانی را دیدم که از پرده کعبه گرفته و میگفت:
ای آن که در دل شب دعوت بیچاره را اجابت میکند، ای بر طرف کننده پریشانی و
مصیبت و گرفتاری، نمایندگان تو در اطراف خانه تو خوابیدند و بیدار شدند
ولی تو ای زنده پاینده هرگز نمیخوابی، خدایا من تو را با غمهای جانکاه و
در نهایت پریشانی و نگرانی میخوانم، به حرمت بیت و حرم به اشک چشم رحم کن،
اگر شخص سفیه و گستاخ به احسان تو امیدوار نباشد پس چه کسی بر گناهکاران
احسان خواهد کرد؟». «ثم بکی بکاء شدیدا و أنشد یقول: ألا أیها المقصود فی کل حاجة شکوت الیک الضر فارحم شکایتی ألا یا رجائی أنت تکشف کربتی فهب لی ذنوبی کلها و اقض حاجتی أتیت بأعمال قباح ردیه و ما فی الوری عبد جنی کجنایتی أتحرقنی بالنار یا غاة المنی فأین رجائی ثم أین مخافتی «سپس به شدت گریه سر داده و این اشعار را زمزمه میکرد: ای
آن که در هر نیازی مقصود، تو هستی از بینوائی خود به تو شکوه میکنم به
شکایت من رحم کن. ای امید من تو اندوه مرا بر طرف میکنی، همه گناهان مرا
ببخش و حاجتم را روا کن. با اعمال زشت و پلید به تو روی آوردم و در جهان هیچ بندهای به اندازه من گناهکار نیست. ای آخرین آرزوی من، آیا مرا به آتش میسوزانی، پس امید من و سپس ترس من چه میشود؟ «ثم
سقط علی الأرض مغشیا علیه فدنوت منه فاذا هو زینالعابدین علی بن الحسین
بن علی بن ابیطالب علیهالسلام (رضی الله عنهم اجمعین) فرفعت رأسه فی حجری و
بکیت، فقطرت دمعة من دموعی علی خده ففتح عینیه و قال: من هذا الذی یهجم
علینا؟ قلت: عبیدک الأصمعی سیدی ما هذا البکاء و الجزع و أنت من أهلبیت
النبوة و معدن الرسالة ألیس الله تعالی یقول: (انما یرید الله أن یذهب عنکم
الرجس أهلالبیت و یطهرکم تطهیرا) فقال: هیهات، هیهات، یا اصمعی ان الله
خلق الجنة لمن أطاعه و لو کان عبدا حبشیا و خلق النار لمن عصاه و لو کان
حرا قرشیا، ألیس الله تعالی یقول: (فاذا نفخ فی الصور فلا أنساب بینهم
یؤمئذ و لا یتسائلون)؛ (فمن ثقلت موازینه فاولئک هم المفلحون و من خفت
موازینه فاولئک الذین خسروا أنفسهم فی جهنم خالدون)». [2] . «سپس آن جوان
از هوش رفت و بر زمین افتاد به او نزدیک شدم ناگهان دیدم او زینالعابدین
علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیهمالسلام است (خداوند از همه آنها راضی
باشد) سرش را بلند کردم و به دامنم گذاشتم و بیاختیار گریستم یک قطره از
اشک چشمم به صورت او چکید، چشمانش را باز کرد و فرمود: این کیست که بر ما
اشک میریزد؟ عرض کردم بنده حقیر شما اصمعی هستم، مولای من، این گریه و
ناله از برای چیست؟ و تو از اهلبیت نبوت و معدن رسالت هستی؟ آیا خداوند در
قرآن نفرموده است: (خداوند میخواهد هر نوع رجس و آلایش را از شما خانواده
نبوت بزداید و شما را از هر عیب پاک و منزه گرداند)؟ فرمود: افسوس، افسوس،
ای اصمعی خداوند بهشت را برای کسی آفریده که از او اطاعت کند و لو این که
غلام سیاه حبشی باشد و جهنم را برای کسی خلق کرده که از او نافرمانی کند و
لو این که آزاده قرشی باشد. مگر خداوند نفرموده: پس آنگاه که صور قیامت
دمیده شود دیگر نسب و خویشی در میانشان نماند و کسی از کس دیگر سراغی
نمیگیرد پس در آن روز آنان که اعمالشان وزین است، رستگار هستند و آنان که
اعمالشان سبک باشد، نفس خود را در زیان افکنده و در دوزخ مخلد خواهند بود».
[~hr~]پی نوشت ها: (1) ابنخلکان، و فیات الأعیان، ج 2، ص 344 - ریحانة الأدب، ج 1، ص 146. (2) المستطرف، ج 1، ص 129. منبع: امامان اهلبیت در گفتار اهل سنت؛ داود الهامی؛ مکتب اسلام چاپ اول پائیز 1377.
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 7