نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 696
عفو و گذشت در روابط اجتماعی
قرآن مجید در یکی از توصیفات خود از «متقین» میفرماید: «الذین ینفقون
فی السراء والضراء و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب
المحسنین» [1] . یعنی: «آنان کسانی هستند که در فراخی و تنگی انفاق
میکنند و خشم خود را فرومیبرند و از مردم درمیگذرند و خداوند نیکوکاران
را دوست دارد.» حضرت علی بن الحسین علیهالسلام از برجستهترین نمونههای
عینی این آیه در عملکرد اجتماعی خود بوده و همه بخشهای آن را به بهترین
وجه در زندگی خود پیدا کردهاند. اینک راجع به بخش «عفو و گذشت» در
روابط شخصی با افراد مختلف جامعه، به نمونههایی از تخلق برجسته حضرت سجاد
علیهالسلام به این صفت توجه نمائید. لازم به ذکر است نمونههای دیگری نیز در قسمت «صبر بیپایان حضرت» و «حلم و تواضع» ایشان ذکر گردیده است. 1-
یکی از اقوام حضرت (که به نام حسن بن الحسین مشهور است) و از اهل بیت
ایشان، حضرت را ملاقات کرده و شروع به بد و بیراه و ناسزا گفتن به حضرت
کرد. (و در روایتی آمده که این واقعه در مسجد پیامبر - صلی الله علیه و آله
و سلم - بوده است.) ولی حضرت سجاد علیهالسلام ابدا با او سخن نگفتند. پس
چونکه او منصرف شد و رفت، حضرت به کسانی که در محضرش نشسته بودند فرمود:
شما آنچه را این مرد گفت شنیدید و من دوست دارم با من به سوی او بیائید تا
آنچه را که من به او جواب میدهم نیز بشنوید. آنها گفتند: «در خدمت شما
هستیم» و ما دوست داشتیم که حضرت به او چنان و چنان بگویند. حضرت کفش
خود را گرفته و پوشیدند و به راه افتادند و زیر لب زمزمه میکردند: «و
الکاظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین» [2] در این حال ما
همگی متوجه شدیم حضرت به او هیچ چیز نخواهد گفت. به هر حال حضرت خارج شدند
تا به منزل او رسیدند و او را صدا زدند و فرمودند به او بگوئید: علی بن
الحسین است. آن مرد، در حالی از منزل آمد که منتظر حادثه بدی بود و شک
نداشت که حضرت علی بن الحسین علیهالسلام برای پاسخگویی شبیه به آنچه او
انجام داده بود آمدهاند. در این حال حضرت به او فرمودند: «ای برادر من، تو
چند لحظه قبل رو در روی من ایستادی و گفتی آنچه را که گفتی، حال اگر آنچه
را تو گفتی در من هست، پس من نسبت به آن از خداوند استغفار و طلب بخشش
میکنم اگر آنچه که گفتی در من نیست پس خداوند تو را بیامرزد.» اینجا بود که آن مرد بین دو چشم حضرت را بوسید و گفت: «نه، آنچه که من گفتم در شما وجود ندارد و من به آن سزاوارترم.» [3] . 2-
سفیان میگوید: مردی نزد حضرت علی بن الحسین علیهالسلام آمد و گفت: فلان
آقا از شما بدگویی کرده و شما را اذیت نموده است. حضرت فرمود: «بیا با هم
به نزد او برویم.» آن مرد فکر میکرد که حضرت بزودی از خود دفاع خواهد
کرد. چونکه به نزد او رسیدند حضرت فرمود: «ای فلانی! اگر آنچه تو در مورد
من گفتی «حق» است، خداوند مرا بیامرزد و اگر «باطل» است خداوند تو را
بیامرزد.» [4] . از این دو روایت علاوه بر استفاده «کظم غیظ» حضرت و «گذشت»
از اسائه ادب دیگران به ایشان و «حسن خلق» آن بزرگوار، این نکته نیز به
دست میآید که چگونه با همراه آوردن افرادی که شاهد بیادبی به آن امام
معصوم بودند، عملا «کرامت نفس» خود و تخلق به فضائل بلند اخلاقی را به آنها
نشان میدهند تا آنان نیز تربیت شده و به حضرت اقتدا کنند. 3- «و لقد
انتهی ذات یوم الی قوم یغتابونه فوقف علیهم فقال لهم: ان کنتم صادقین فغفر
الله لی، و ان کنتم کاذبین فغفر الله لکم» [5] . روزی حضرت به گروهی برخورد
کرد که از او بدگویی نموده «غیبت» او را میکردند. حضرت در مقابلشان
ایستاد و به آنها فرمود: «اگر راستگو هستید خداوند مرا بیامرزد و اگر دروغ
میگوئید، خداوند شما را بیامرزد.» 4- حضرت علی بن الحسین علیهالسلام
کنیزی داشتند که آب روی دست حضرت میریخت تا ایشان برای نماز وضو بگیرند.
یک بار هنگامی که روی دست حضرت آب میریخت، ظرف آب از دست او روی صورت حضرت
افتاده و آن را مجروح کرد، حضرت سرشان را به سوی او بلند کردند و به او
نگریستند، در این حال او گفت: «خداوند عزوجل میفرماید: «و الکاظمین الغیظ»
حضرت به او فرمودند: «غیظ و خشم خودم را فروخوردم. او گفت: «و العافین عن
الناس» حضرت به او فرمودند: «خداوند تو را عفو کند.» او گفت: «و الله یحب
المحسنین» حضرت فرمودند: «برو که آزاد هستی!!» [6] . از این داستان هم
بزرگواری حضرت و هم تربیت اسلامی این کنیز و آشنایی او با آیات قرانی و
فرهنگ اسلامی قابل استفاده است. 5- عدهای نزد حضرت میهمانی دعوت
بودند. یکی از خادمین حضرت در آوردن گوشت بریانی که در تنور بود عجله کرد،
پس با سرعت آن را به دست گرفته و جلو آمد که در یک لحظه سیخهای کباب از دست
او بر روی زمین افتاد و به سر یکی از فرزندان حضرت علی بن الحسین
علیهالسلام که در زیر پله استراحت میکرد اصابت نموده و باعث شد او کشته
شود. در این حال آن غلام بشدت احساس تحیر نموده و مضطرب شده بود که
ناگاه حضرت علی بن الحسین علیهالسلام به او فرمودند: «تو آزاد هستی!! چرا
که تو تعمدی در این کار نداشتی.» و بعد مشغول تجهیز (غسل و کفن) پسر شده و
او را دفن نمودند. [7] . از این دو قضیه نیز به دست میآید حضرت سجاد
-علیهالسلام- چگونه در مورد خطاهای غیر عمدی خادمین خود، آنها را «عفو»
مینمودند، در حالی که در چنین مواردی نوعا افراد عکس العمل بسیار خشن از
خود نشان میدهند و علاوه بر آن با کرامتی بیمثال، آنها را در راه خداوند
آزاد کردند تا بسرعت اثر ناراحتی شدید روحی آنان را تسکین داده و خوشحالشان
نمایند. 6- فردی به حضرت ناسزا گفت. به او فرمودند: «ای جوان در مقابل
ما، در سفر به سوی آخرت، گردنههای بسیار سختی است. پس اگر از آن عبور
کردم هیچ باکی نسبت به آنچه تو میگویی ندارم و اگر در آنجا متحیر بمانم پس
من از آنچه تو میگویی بدتر خواهم بود.» [8] . 7- مرد دیگری حضرت را
ناسزا گفت و به ایشان اهانت کرد ولی حضرت سکوت کردند و هیچ جواب ندادند. به
حضرت گفت: «منظورم شما بودید.» حضرت - -علیهالسلام - جواب دادند: «و من
از تو چشم میپوشم» (فقال: ایاک، اعنی، فقال -علیهالسلام-: و عنک اغضی).
[9] . آری حضرت سجاد -علیهالسلام- با چنین برخوردهای کریمانهای علاوه
بر گذشت نه تنها «حقد» و «پستی» و «رذلت» خطاکار را تحریک نمیکردند بلکه
او را متوجه آخرت نموده و باعث تنبه او میشدند.
[~hr~]پی نوشت ها: (1) آیه 134، از سوره 3: آل عمران. (2) بخشی از آیه 134، از سوره 3: آل عمران. (3) بحارالانوار، ج 46، ص54، باب 5، ح 1 (به نقل از ارشاد) و ص 96 (به نقل از مناقب). (4) بحارالانوار، ج 46، ص 98، ح 86 (به نقل از کشف الغمه). (5) بحارالانوار، ج 46، ص 62 (به نقل از خصال) و ص 96 (به نقل از مناقب). (6) بحارالانوار، ج 46، ص 67 و 68، ح 36 (به نقل از امالی شیخ صدوق). (7) بحارالانوار، ج 46، ص 99، ح 87 (به نقل از کشف الغمه). (8) بحارالانوار، ج 46، ص 96 (به نقل از مناقب). (9) بحارالانوار، ج 46، ص 96 (به نقل از مناقب). منبع: اسوه کامل؛ محمد محسن دعایی؛ اطلاعات چاپ اول 1380.
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 696