نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 43
ابان بن تغلب
ابوسعد ابان بن تغلب بن رباح بکری جریری، از بزرگان و از متفکران برجسته
اسلامی است. وی از ائمه اهل بیت علیهمالسلام بهره زیادی برد و علوم و
آثار ایشان را حفظ کرد و نگهبان امین برای فقه ایشان بود، اینک به اختصار
برخی از احوال او را بیان میکنیم: ولادت و رشد ابان وی در کوفه به
دنیا آمده است اما مصادری که در اختیار ماست سال ولادت او را تعیین نکرده و
رشد او نیز در کوفه بوده است شهری که پایتخت اهل بیت علیهمالسلام بود و
مجالس و محافلش پر از ذکر آثار و فضایل ایشان بود، از این رو ابان نیز به
محبت و ولایت اهل بیت پرورده شد تا بدان جا که یکی از مبرزترین شیعیان و از
علمای بزرگ مذهب گردید، وی علوم اسلامی را در جامع اعظم آموخت، آن جا که
یکی از مهمترین دانشگاهها و مدارس دینی آن عصر بود. مقام علمی ابان ابان
از برجستهترین علمای مسلمین و آگاهترین ایشان در آن زمان بود، نویسندگان
شرح حال وی میگویند؛ او در هر فنی از علوم قرآن، حدیث، ادب، لغت و نحو بر
دیگران مقدم بود. [1] . و از جمله مطالبی که بر عظمت مقام علمی وی دلالت دارد آن است که هرگاه
به مدینه میرفت، حوزه درس به او واگذار میشد و اسطوانه (موضع خطابه)
پیامبر - صلی الله علیه و آله - در اختیار او قرار میگرفت. [2] و فقها و
علما برای استفاده از سرمایههای علمی او، اطراف او را میگرفتند. روایات ابان از ائمه ابان
از جمله رازداران علوم ائمه علیهمالسلام بود، وی از امام زین العابدین
علیهالسلام و از امام ابوجعفر باقر علیهالسلام و از امام صادق
علیهالسلام روایت کرده است، [3] از این بزرگوار سه هزار حدیث نقل کرده
است. امام صادق علیهالسلام به ابان بن عثمان فرمود: ابان بن تغلب از قول
من سه هزار حدیث نقل کرده تو نیز آنها را از قول او نقل کن. [4] سلیم بن
ابیحیه روایت کرده، میگوید: در محضر امام صادق علیهالسلام بودم، وقتی که
خواستم خداحافظی کنم، عرض کردم دوست داشتم از محضر شما فیضی ببرم، فرمود:
نزد ابان بن تغلب برو که او از من حدیث فراوان شنیده است و هر چه برای تو
روایت کرد تو نیز آن را از قول من روایت کن. [5] . بزرگداشت ائمه از ابان ابان
مورد احترام و افتخار ائمه علیهمالسلام بود و این بزرگداشت از آن جهت بود
که وی علاوه بر سرمایههای علمی فراوانی که در اختیار داشت از تقوا و
پرهیزگاری و احتیاط دینی فوق العاده برخوردار بود، چنان بود که هر وقت بر
امام صادق وارد میشد با عنایت و تعظیم فراوان آن حضرت روبرو میشد، امام
علیهالسلام با او مصافحه و معانقه میکرد و به او خوش آمد میگفت و دستور
میداد پشتی برای او میآوردند. [6] و امام ابوجعفر باقر علیهالسلام
درباره او میگفت: «در مسجد مدینه بنشین، و در مسائل دینی مردم فتوا بده که
من دوست دارم نظیر تو را در میان شیعیانم ببینند.» [7] . این حدیث
دلیل بر اجتهاد ابان است و این که او برای فتوا دادن در بین مردم شایستگی
داشت همچنان که بر احترام و بزرگداشت امام از وی دلالت دارد، امام
ابوعبدالله صادق علیهالسلام به او فرمود: «با مردم مدینه مجالست کن که من
دوست دارم، آنان نظیر تو را در میان شیعیان ما ببینند...» [8] . ائمه
علیهمالسلام این عالم بزرگ را گرامی میداشتند زیرا دارای علوم ایشان بوده
و به راه و روش ایشان میرفته و از ایشان پیروی میکرده است. امانتداری ابان نویسندگان
احوال ابان، همگی بر وثاقت و امانت و راستگویی او در نقل حدیث متفقند و
کسی از این جهت بر او خرده نگرفته است و لیکن گروهی به دلیل محبت وی به اهل
بیت علیهمالسلام از او انتقاد کردهاند، جوزجانی میگوید: «او کجرو،
نکوهیده مذهب بوده و آشکارا بر این مذهب بوده است.» [9] و ذهبی میگوید: وی
شیعی نستوده بود و با این همه راستگو بوده است بنابراین راستگوییش به سود
ماست و بدعتش به زیان او! و اضافه میکند: چگونه رواست که بدعتگزاری را
توثیق کرد در حالی که حد امانتداری عدالت و استواری است؟ و چگونه ممکن است
بدعتگزار عادل باشد؟ پاسخ ذهبی این است که بدعت دو نوع است: یکی بدعت کوچک
مانند غلو تشیع و یا تشیع بدون غلو و انحراف که این نوع بدعت در میان
تابعین و تابعان تابعین با وجود دینداری، پارسایی و راستگوییشان بسیار بود
و اگر حدیث اینان رد شود تمام آثار نبوی از بین رفته است و این مفسدهای
آشکار است، و سپس بدعت بزرگ مانند رفض کامل و غلو در آن باره و فروگذاردن
ابوبکر و عمر و دعوت بر این روش که با این نوع از بدعت نه قابل استدلال است
و نه کرامتی برای صاحب بدعت میباشد. [10] اما این نظر ذهبی حامل هیچ نوع
انگیزه اصیلی نمیتواند باشد، زیرا که تحقیق علمی، بر پذیرش قول شخصی موثق
راستگویی حکم میکند که از دروغ بر حذر است، و به خصوصیات عقیدتی در این
مسأله هیچ دخالتی داده نمیشود. دوستی اهل بیت خداوند به ابان
معرفت و ولایت اهل بیت علیهمالسلام را مرحمت کرده بود و او حافظ علوم و
آداب ایشان و در فقه اهل بیت مجتهد بوده است و همواره در میان مردم فتوا
میداد و در پرتو فتوایش مشکلات مردم را حل میکرد و همچنین در مجالس و
محافل کوفه فضایل ایشان را میگفت و با دشمنان و مخالفانشان در زمانی محاجه
و مناظره میفرمود که هر کس نام ایشان را به نیکی یاد میکرد در معرض
سختترین نوع گرفتاریها و ناگواریها قرار میگرفت، زیرا که امویان برای
سرکوبی و وارد ساختن سختترین مجازات نسبت به محبان و موالیان اهل بیت
بسیار جدی بودند و لیکن ابان خودش را برای این مشکلات آماده کرده بود زیرا
که محبت وی نسبت به اهل بیت علیهمالسلام تنها یک مسأله عاطفی نبود بلکه بر
اساس تفکر و دلیل استوار بود؛ کتاب و سنت، دوستی اهل بیت را بر مسلمانان
واجب دانسته و آن را جزئی غیر قابل انفکاک از اسلام شمردهاند.به هر حال
ابان ولای اهل بیت را بشدت در دل داشت و معتقد بود که فضیلت صحابه پیامبر
(ص) و علو مقام و مرتبهشان به میزان ارتباط آنان به عترت طاهره بستگی دارد
زیرا عبدالرحمن بن حجاج روایت کرده، میگوید: ما در مجلس ابان بن تغلب
بودیم در آن میان جوانی وارد شد و رو به ابان کرد و گفت: «ای ابوسعید،
بگو ببینم چند تن از اصحاب پیامبر - صلی الله علیه و آله - با علی بن
ابیطالب هم عقیده بودند؟...» ابان مقصود او را فهمید و در پاسخ او گفت:
«گویا تو میخواهی فضل و برتری علی علیهالسلام را نسبت به کسانی از اصحاب
رسول خدا - صلی الله علیه و آله -را که از او پیروی کردند، بدانی...» آن
جوان فورا گفت: «همین طور است...» آنگاه ابان در حق امام علیهالسلام جوابی
آگاهانه داد و فرمود: «به خدا سوگند که ما برای صحابه فضیلتی جز به پیروی
ایشان از علی نمیشناسیم.» [11] . حقا که امام امیرالمؤمنین علیهالسلام
رهبر حکمت و عدالت در جهان اسلام بود و او میزان و وسیله سنجشی است که ارزش
افراد به او شناخته میشود، بنابراین هر کس صمیمانه او را دوست بدارد به
فضیلت بزرگی دست یافته و هر که او را دشمن بدارد از حق و حقیقت منحرف گشته و
بیراهه رفته است. از جمله مظاهر دوستی ابان نسبت به ائمه اطهار و اهل
بیت پیامبر - صلی الله علیه و آله - آن است که وی بر گروهی گذر کرد و آنها
به خاطر این که از امام ابوجعفر باقر علیهالسلام روایت میکرد شروع به
بدگویی او کردند و او به ایشان ریشخند زد و گفت: «چگونه مرا به خاطر
روایتم از مردی سرزنش میکنید که چیزی از او نپرسیدم مگر آن که میفرمود:
رسول خدا - صلی الله علیه و آله - چنین فرمود.» [12] . براستی روایت ابان
از امام باقر علیهالسلام به روایت از پیامبر - صلی الله علیه و آله -
میپیوندد و آن از نظر سند مطمئنترین و درستترین روایتهاست. مؤلفات ابان ابان مجموعهای از کتب را تألیف کرده که خود دلیل بر گستردگی علوم و معارف اوست و برخی از آن کتابها به شرح زیر است: 1-
تفسیر غریب القرآن، ابان شواهدی از شعر در آن باره آورده و بعدها
عبدالرحمن بن محمد ازدی کوفی آمده و از کتابهای ابان و محمد بن سایب کلبی و
ابنرواق بن عطیه کتابی فراهم کرد. 2- الفضایل، [13] و شاید این کتابی بوده باشد که در آن فضایل اهل بیت علیهمالسلام را بیان کرده است. 3-الاصول درباره روایت براساس مذهب شیعه است. [14] . وفات ابان این
شخصیت بزرگ، در سال 141 ه از دنیا رفت و مرگ او خسارت بسیار بزرگی برای
جهان اسلام بود و امام صادق علیهالسلام بر مصیبت او غمگین شد و با تأسف و
اندوه میفرمود: «به خدا سوگند که مرگ ابان دل مرا به درد آورد.» [15] . ابوالبلاد میگوید: «مردی
از شیعه در دورترین نقطه زمین، اگر از مرگ ابان سوگوار نشود، باید بسیار
فرومایه و پست فطرت باشد.» [16] . خداوند ابان را بیامرزد که از حق حمایت
کرد و همچون قهرمانان، در راه حق و برای اعلای کلمة الله مبارزه کرد و مرگش
از جمله مصیبتهای بزرگی بود که دین مقدس اسلام در آن عصر سوگوار شد.
[~hr~]پی نوشت ها: (1) معجم رجال الحدیث: 1 / 20. (2) المعجم: 1 / 22. (3) رجال طوسی. (4) المعجم: 1 / 22. (5) المعجم: 1 / 22. (6) المعجم: 1 / 22. (7) معجم الآداب: 1 / 108. (8) معجم رجال الحدیث: 1 / 21. (9) معجم رجال الحدیث: 1 / 21. (10) میزان الاعتدال: 1 / 6 - 5. (11) حیاة الامام محمد باقر: 2 / 192. (12) حیاة الامام الباقر: 2 / 193. (13) فهرست ابنندیم، فهرست طوسی: ص 42. (14) فهرست ابنندیم. (15) معجم الأدباء: 1 / 108. (16) الامام الصادق و المذهب الأربعه: 3 / 57. عض ببظر ام رجل... (نک فرج مادرش را گاز گرفته مردی...) کنایه از فرومایگی است. منبع: تحلیلی از زندگانی امام سجاد (جلد 2)؛ باقر شریف قرشی؛ ترجمه محمد رضا عطائی؛ کنگره جهانی حضرت رضا علیه السلام چاپ 1372.
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 43