نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 211
تنفر امام سجاد از بیهوده کاری
از جمله صفاتی که امام علیهالسلام طبعا متنفر بود، بیهوده کاری بود از
زندگی بیهدف و بیهوده سخت ناراحت و متنفر بود و هرگز بدان گرایش نداشت و
در تمام دوران زندگیش کسی ندید که آن بزرگوار کاری بیهوده کند و یا بلند
بخندد. و میفرمود: «هر کسی یک بار بخندد، دانشی را از خود دور کرده است.» در
مدینه مرد هرزهگویی بود که مردم را میخنداند، گفت: این مرد - یعنی امام
زین العابدین علیهالسلام - مرا عاجز کرده و نتوانستهام او را بخندانم، تا
این که روزی آن حضرت عبور میکرد و دو تن از غلامان همراهش بودند، آن مرد
ردای حضرت را (از راه شوخی) از دوش مبارکش برداشت و فرار کرد امام
علیهالسلام بدون توجه به کار زشت او به راه خود ادامه داد، همراهان امام
به دنبال او رفتند و ردای حضرت را از دست او گرفتند و بر دوش مبارکش
انداختند، امام علیهالسلام از ایشان پرسید: «این مرد که بود؟» عرض کردند:
او مرد دلقکی است که مردم مدینه را میخنداند! امام علیهالسلام فرمود: «از
قول من به او بگویید: خداوند روزی را آفریده است که در آن روز هر که عمرش
را به بطالت بگذراند، زیان میبرد.» [1] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) امالی صدوق: ص 220. منبع: تحلیلی از زندگانی امام سجاد (جلد 1)؛ باقر شریف قرشی؛ ترجمه محمد رضا عطائی؛ کنگره جهانی حضرت رضا علیه السلام 1372.
نام کتاب : دانشنامه امام سجاد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 211