نام کتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 368
کودکی درد آشنا
مرحوم قطب الدین راوندی و دیگر بزرگان به نقل از عیسی شلمقانی آورده اند: روزی
بر محضر مبارک امام صادق علیهالسلام وارد شدم و تصمیم داشتم که درباره ی
شخصی به نام ابوالخطاب سؤال کنم. همین که داخل منزل حضرت رفتم و سلام کردم،
امام علیهالسلام فرمود: ای عیسی! چرا نزد فرزندم موسی - کاظم علیهالسلام
- نمیروی، تا آنچه که میخواهی از او سؤال کنی؟! من دیگر سخنی نگفتم و
برای یافتن حضرت موسی کاظم علیهالسلام روانه گشتم؛ و سرانجام او را در
مکتب خانه یافتم، که نشسته بود و مدادی در دست داشت. چون چشم آن کودک معصوم
بر من افتاد، اظهار داشت:ای عیسی! خداوند متعال در روز أزل از تمامی
پیغمبران و خلایق، بر نبوت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و اله و سلم، و
نیز خلافت و جانشینی اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام عهد و میثاق گرفته
است؛ و همگان نسبت به آن وفادار و ثابت هستند. و لیکن عده ای از افراد،
ایمانشان حقیقت و واقعیت ندارد، بلکه ایمان آنها عاریه و ظاهری است، که
ابوالخطاب نیز از جمله همین افراد میباشد. عیسی شلمقانی گوید: چون از
آن کودک، چنین سخنی عظیم را شنیدم، خصوصاً که از نیت و قصد درونی من آگاه
بود، بسیار خوشحال شدم؛ و آن حضرت را در آغوش گرفته و پیشانی او را بوسیدم و
اظهار داشتم: ذریه رسول الله صلوات الله علیهم، بعضی از بعضی ارث میبرند و
همگان یکی میباشند. و پس از آن، نزد امام صادق علیهالسلام بازگشتم و
جریان را برایش بازگو کردم؛ و افزودم بر این که همانا او حجت خدا و خلیفه
بر حق رسول الله صلی الله علیه و اله و سلم است. سپس امام صادق
علیهالسلام فرمود: چنانچه هر مطلب و سؤالی که داشتی، از این فرزندم - که
او را مشاهده نمودی - سؤال میکردی، تو را پاسخ کافی و کامل میداد [1] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) الخرایج و الجرایح: ج 2، ص 653، ح 2، بحارالأنوار: ج 48، ص 58، ح 68. منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی کاظم؛ عبدالله صالحی؛ مهدی یار.
نام کتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 368