نام کتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 331
علوم انبیاء و ملائکه
عن سماعة، عن أبیعبدالله (ع) قال: ان لله تبارک و تعالی علمین: علما
أظهر علیه ملائکته و أنبیاءه و رسله، فما أظهر علیه ملائکته و رسله و
أنبیاءه فقد علمناه، و علما استأثر به، فاذا بدا لله فی شیء منه أعلمنا
ذلک و عرض علی الأئمة الذین کانوا من قلبنا. و عن علی بن جعفر، عن أخیه موسی بن جعفر: مثله. کافی باب ان الأئمة یعلمون جمیع - ح 2 - 1. ترجمه:
از سماعه، از امام ششم، فرمود: برای خداوند متعال دو نوع از علم هست، أول -
علمی که ملائکه و رسولان و أنبیاء را به آن مسلط و آگاه ساخته است. دوم -
علمی که آن را برای خود اختصاص داده است. در قسم أول همه آن علوم را ما
آگاه هستیم. و در قسم دوم آنچه در آن علوم بدا حاصل شود: ما را آگاه
میسازد از آن، و به امامان پیش از ما نیز این جهت عرضه شده است. و علی بن
جعفر از برادرش امام هفتم علیهالسلام مثل این روایت را نقل کرده است. توضیح: در این حدیث شریف مواردی محتاج به توضیح است: 1-
أظهر علیه ملائکته: به طوری که در باب 3 معلوم شد، حقیقت علم عبارت از
احاطه نور وجود است، و چون نور وجود به مراتب موجودات مختلف میشود: پس به
اختلاف مراتب کیفیت و شدت و قوت آن نیز متفاوت خواهد شد. و به طور کلی
حقیقت علم و احاطه تابع اختلاف مراتب وجود است، و چون اختلاف در مراتب هستی
مستلزم اختلاف در میزان احتیاجات و خصوصیات نیازمندی است: قهرا وجود علم
در هر مرتبهای از موجودات نیز مطابق آن مرتبه خواهد بود. در وجود
ملائکه به تنوع آنها: نیازمند به آگاه بودن و علم به وظائف و خصوصیات آنها
به اقتضای کیفیت خلقت و اختلاف مراتب آفرینش آنان باشد، مانند حالت قیام یا
رکوع یا سجود یا وساطت در امور خلق یا در ابلاغ سفارشها و أوامر الهی یا
انجام مأموریتهای مخصوص و غیر اینها. و چون آفرینش آنان روی نقشه طهارت
و صفا و خلوص شده، و از کدورت و آلودگی و گرفتگیهای عوالم ماده منزه و پاک
هستند: قهرا وظائف آنان نیز در محدوده همین عناوین بوده، و به طور کلی
مربوط به جهات انجام وظائف اطاعت و عبودیت صرف و خالص خواهد گشت. پس هر
نوعی از ملائکه به هر نحوی که آفریده شده و به اقتضای آن موظف به انجام
وظیفه مخصوصی گشتهاند: ناچار در آن قسمت آگاهی و علم هم داده شدهاند. 2-
و أنبیاءه و رسله: در باب 20 مختصری از خلقت أنبیاء و مرسلین بحث شده است.
و به طور اجمال آفرینش أنبیاء الهی به اختلاف طبقات و مراتب روحانی آنان،
هر کدام به تناسب آفرینش ذاتی، مأموریت مخصوص و وظائف معینی دارند، و از
جهت کیفیت و خصوصیات رسالت و ابلاغ و مقام نبوت، با همدیگر تفاوت پیدا
میکنند. و قهرا به موجب مقام معنوی و مرتبت روحانی، و وظائف معین شده:
لازم میشود که مطابق آنها آگاهی و علم و معرفت داشته، تا به نحو أحسن و
مطلوب أوامر پروردگار متعال را در خارج اجراء کنند. و محدوده وظائف
نبوت بسیار وسیعتر از محدوده وظائف ملائکه است، و به طور اجمال به چندین
قسمت منقسم میشود: أول - پیدا کردن حالت اخلاص و عبودیت تمام در أثر طاعت و
تزکیه نفس و تهذیب باطن. دوم - پیدایش أنوار حقائق و معارف الهی در
قلب، تا بتواند به طور شایسته ارتباط خود را با مقام عظمت پروردگار متعال
برقرار ساخته، و برای همیشه ثابت بدارد. سوم - آگاهی و علم کامل از
خصوصیات مواد برنامه مأموریت خود در هر قسمتی که باشد، مانند مراحل توحید و
حقائق صفات و أسماء الهی، و آنچه مربوط به عوالم ماوراء طبیعت و معاد
باشد، و آنچه در ارتباط تهذیب و تزکیه قلوب مردم لازم است، و تمام أحکام و
مقرراتی که در مقام عمل رعایت آنها واجب است، از أحکام عبادات یا معاملات،
یا سائر فروع فقهی که از قوانین الهی محسوب میشود. چهارم - آنچه علم
به آن از لحاظ دعوت مردم لازم باشد، مانند آگاهی از أدیان گذشته و موجود، و
علوم اجتماعی، و مطالب عقلی، و براهین منطقی، و غیر اینها. پنجم - تشخیص و بصیرت معنوی داشتن در امور و أشخاص و موضوعات، و دارا بودن نور باطنی و چشم حقیقتبین. 3-
فقد علمناه: پس علومی که برای ملائکه و أنبیاء و مرسلین بوده است: همه
برای حضرات ائمه علیهمالسلام و در قلوب آنان جایگیر میشود: أول -
مقامات صفاء و طهارت و خلوص و نزاهت تام أنواع ملائکه به تنوع و تلون آنان،
در وجود امام علیهالسلام که خلیفه خداوند و رسول خدا است، ظهور و تجلی
کرده، و روی این تجلیات روحی باطنی، حالات سجود و عبودیت، و رکوع و خضوع
کامل، و قیام و اطاعت أوامر الهی، و انجام خدمات و وظائف مشخصه، از وجود
آنان ظاهر میگردد. و این حالات ملازم با علم و معرفت کامل به همه این موارد و امور و موضوعات بوده، و قهرا عالم به آنها خواهند بود. و
ضمنا حصول مقامات خلوص و صفاء و طهارت کامل، ایجاب میکند که چون ملائکه
که از عالم قدس ملکوت هستند، نورانیت و روحانیت و صفای تمام پیدا کرده، و
حجابهای مادی و ظلمات باطنی و آلودگیهای روحی برطرف گشته، و موانع مکانی و
زمانی در مقابل دید قلب و احاطه روح رفع شود. و علم به غیب به این معنی از
خواص بسیار مختصر مقامات روحانی آن حضرات میباشد که أفراد متوغل در مادیات
و محجوب به حجابهای ظلمانی نفسانی، حتی از درک این مرتبه نیز غافل
میشوند. و اگر این مرتبه توأم باشد با مقامات بالاتر، از شهود معارف یقینی
و بصیرت و بینایی قلب و احاطه وسیعتر، بهتر خواهد توانست به ماورای
محسوسات آگاهی پیدا کند. دوم - مقام امامت عبارت است از پیشوایی ملت و
جانشین شدن از پیغمبر خدا در جهت ابقاء و ادامه دادن و حفظ و اجراء برنامه
او. و این معنی ملازم است با داشتن استعداد ذاتی، و دارا بودن صفات روحانی،
و علوم و معارف، و احاطه کامل به همه آنچه رسول اکرم داشته و اظهار کرده
است. پس امام که خلیفه پیغمبر اکرم است: میباید مانند پیغمبر خدا به
طور اجمال از تمام امتیازات و خصوصیات أخلاقی و علمی و عرفانی و روحانی او
بهرهمند گردد. 4- و علما استأثر به: استیثار به معنی طلب أثر و اختیار أثر کردن است، و منظور اختیار علم است برای خود و مخصوص خود. و
این علوم عبارت است از آنچه از محدوده احتیاجات ملائکه و أنبیاء بیرون
گشته، و در جریان زندگی و انجام وظائف نبوت و رسالت و عبودیت آنان نیازی به
آنها نباشد، خواه مربوط به عوالم مادی باشد، یا ماورای ماده، یا از عوالم
جبروت و لاهوت. مانند علم به حوادث آینده و قضایای متأخر زمانی، یا
آنچه از گذشته مربوط به اموری باشد که ارتباطی به مقام نبوت ندارد، و
همچنین از جزئیات مربوط به عوالم دیگر که خارج از محدوده رسالت بوده، و از
لحاظ معارف الهی و دینی که از معارف خصوصی محسوب میگردد. البته از این
علوم اگر چیزی در خط رسالت مورد احتیاج بوده و مورد ابتلاء واقع شود: به
طور مسلم با توجه روحانی خالص، و یا به وسیله قذف در قلوب، یا نکت در أسماع
که در باب 19 توضیح داده شده است، روشن و القاء خواهد شد. در کافی
(باب أن الأئمة اذا شاءوا علموا): از حضرت أبوعبدالله نقل میکند: چون امام
بخواهد که چیزی را بداند خداوند او را میفهماند. 5- فاذا بدا لله فی
شیء منه: بدو به معنی ظهور آشکاری است که بدون قصد حاصل شود، و آن در
مقابل خفاء و کتمان باشد. به خلاف ظهور که در مقابل بطون است. و بداء نسبت به خداوند متعال: ظهور و آشکار شدن أمری است که مخفی بوده و در مقابل دیگران مکتوم و پوشیده بود. و این معنی در دو مورد تحقق پیدا میکند: أول
- در مورد أمری که موقت و تا أجل محدودی بوده، و این موقت بودن روی
صلاحبینی صورت گرفته، و برای دیگران روشن نشده بود، مانند موضوع قبله که
در وقت معین از بیتالمقدس به سوی کعبه برگشته شد. و اعلام این توقیت برخلاف مصلحت مسلمین و اسلام بود، زیرا موجب ضعف و اختلاف و مخالفت مخالفین میشد. دوم
- در مواردی که موضوعی یا حکمی در أثر حوادث و یا أعمال مطلوب یا نامطلوب و
شری تغییر پیدا کند. مانند صلهأرحام و صدقات دیگر که موجب زیادی عمر
انسان میشود، و یا آنچه عمر انسان را کم کند. و در هر دو صورت علم أصیل
پروردگار متعال، از أول محیط بوده، و پیش از تکوین و حکم آن را میدانست،
ولی روی صلاح و خیراندیشی اخفاء شده بود، و سپس حقیقت أمر روشن گشت. و این معنی موجب امیدواری بیشتر، و توجه داشتن، و درخواست نمودن حاجت، و ارتباط و ادامه عبودیت خواهد بود. و
از این لحاظ در کافی نقل میکند که: زارة عن أحدهما (ع) قال: ما عبدالله
بشیء مثل البداء - باب البداء. فرمود امام پنجم یا ششم که: خداوند متعال
به چیزی مانند بداء پرستش و عبادت نشده است. 6- أعلمنا ذلک: گفتیم که
علوم مخصوص به خداوند متعال که ظاهر نمیشود، از علوم أنبیاء خارج است، ولی
اگر به عنوان حصول بداء در آن علم، از مخصوص بودن و خفاء بیرون آمده و در
خارج آشکار گردید: لازم است أنبیاء و خلفاء آنان از آن آگاه و مطلع گردند. و
از این نظر است که: بداء در علوم أنبیاء واقع نشده، و اگر در موردی صورت
بگیرد، آنان مطلع خواهند شد، تا در مورد تکذیب قرار نگرفته، و موجب سستی
ایمان دیگران نشود. و به طوری که گفتیم: علم به اقتضای ذات و موافق
خصوصیات ذاتی موضوعات و طبق وظائف و برنامههای مشخص و مقدری است که روی
آنها تکوین و خلق شده است.
[~hr~]منبع: احادیث صعب امام هفتم و بررسی و تحقیق و توضیح لازم از آنها؛ علامه مصطفوی؛ مرکز نشر آثار علامه مصطفوی چاپ اول 1385.
نام کتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 331