responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 292

صحبت کردن شیر نر

علی بن حمزه بطائنی می‌گوید: در راهی با حضرت امام کاظم علیه‌السلام بودم که شیری آمد و دست خود را بر ران استری که حضرت بر آن سوار بود گذاشت.
پس امام کاظم علیه‌السلام مکث فرمود و به صدای آن شیر گوش می‌داد، سپس شیر رفت و در کنار راه ایستاد. حضرت ابوالحسن علیه‌السلام صورت خود را به جانب قبله گرداند و دعائی خواند که من آن را نفهمیدم، سپس با دست خود اشاره به شیر فرمود: که: «برو». پس شیر همهه‌ای طولانی کرد و حضرت می‌گفت: «آمین!آمین!» آنگاه شیر رفت. من به آن حضرت گفتم: «فدایت شوم! از این شیر و رفتار شما با او متعجب گردیده‌ام.» حضرت فرمود: «این شیر نزد من آمد و از سختی زائیدن ماده‌اش شکایت کرد و از من درخواست کرد که: از خدا بخواهم که به او فرجی عطاء فرماید. من نیز برای او دعا کردم و در دلم افتاد که بچه‌ای که آن ماده شیر به دنیا می‌آورد نر خواهد بود.
پس این مطلب را به او گفتم، شیر به من گفت: در حفظ خدای تعالی برو و خداوند درندگان را بر تو و بر ذریه تو و بر احدی از شیعیان تو مسلط نکند من هم گفتم: آمین آمین.»[1] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) مناقب ابن شهر آشوب.
منبع: حدیث اهل‌بیت: عجایب و معجزات شگفت انگیزی از امام کاظم؛ واحد تحقیقاتی گل نرگس، شاکر چاپ اول 1386.

نام کتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 292
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست