responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 254

زنده نمودن مرده

از کتاب «الخرائج» از علی بن ابی‌حمزه نقل نموده که روزی حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام دست مرا گرفت از مدینه بیرون رفتیم ناگاه مردی از اهل مغرب را دیدیم که سر راه گریه می‌کرد و الاغی مرده مقابل او بود و لوازم سفرش روی زمین افتاده بود حضرت از او پرسید: چه شده؟ عرض کرد: با جمعی بودم به سفر حج می‌رفتیم در اینجا دراز گوشم هلاک شد رفقایم رفتند من در اینجا ماندم وسیله‌ای ندارم که لوازم سفرم را بر آن بگذارم متحیر مانده‌ام. حضرت فرمود: شاید الاغت زنده باشد! گفت: بر حال من ترحمی نمی‌نمایی علاوه بر این مرا مسخره می‌نمایی؟ حضرت فرمود: نزد من تعویذ خوبی است آن مرد خیال کرد که حضرت او را مسخره می‌نماید و سخن خود را تکرار کرد! حضرت کنار دراز گوش وی آمد و چیزی را خواند که من نشنیدم عصایی که روی زمین افتاده بود برداشت و به لاشه الاغ زد و آن را صدا زد الاغ برجست و صحیح و سالم گردید سپس حضرت فرمود: ای مغربی آنچه را دیدی مسخره بود؟! برو به رفقایت ملحق شو. او راه خود را در پیش گرفت و ما نیز راه خود را در پیش گرفتیم. علی بن ابی‌حمزه گوید: بعد از این جریان روزی در مکه کنار چاه زمزم ایستاده بودم آن مرد را آنجا دیدم وقتی که چشمش به من افتاد به طرف من آمد از خوشحالی دست مرا بوسید از وضع حیوانش جویا شدم، گفت: به خدا سوگند صحیح و سالم است نمی‌دانم آن مرد که بود که خدا بر من منت نهاد او را فرستاد تا الاغ مرا زنده نمود به او گفتم: تو به مقصودت رسیدی از شناخت آن مرد نپرس [1] . و از کتاب «بصائرالدرجات» از علی بن مغیره نقل نموده که حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام در سرزمین منی به زنی عبور نمود که کودکانش اطراف وی بودند و گریه می‌کردند بدین جهت که گاوی از آنان مرده بود حضرت نزد آن زن آمد و فرمود: چرا گریه می‌کنی؟ عرض کرد: ای بنده خدا کودکانی یتیم دارم گاوی داشتم که با آن زندگی‌ام را اداره می‌کردم آن گاو مرد و متحیرم چه کار کنم؟ حضرت فرمود: می‌خواهی آن را برایت زنده نمایم؟! خدا به دل آن زن افکند که بگوید: آری، آن گاه آن حضرت کناری رفت دو رکعت نماز گزارد سپس دست‌ها را بلند نمود و زبان مبارکش را حرکت داد و برخاست و کنار آن گاو مرده آمد و با پای مبارکش به آن زد آن گاو بلند شد و ایستاد آن زن که این جریان را دید داد زد: به خدای کعبه سوگند حضرت عیسی بن مریم است که گاو را زنده نمود. حضرت خود را در میان مردم انداخت و رفت [2] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) بحارالانوار، ج 48،ص 71.
(2) بحارالانوار، ج 48،ص 55 و 56.
منبع: زندگانی باب‌الحوائج حضرت موسی بن جعفر؛ عباس حاجیانی دشتی، موعود اسلام چاپ اول 1388.

نام کتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 254
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست