نام کتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 217
دلسوزی شیر برای زایمان همسر
علی بن ابو حمزه ی بطائنی حکایت کند: روزی حضرت موسی بن جعفر
علیهالسلام از شهر مدینه به سوی مزرعه اش خارج شد؛ حضرت سوار قاطر بود و
من نیز سوار الاغ شدم و حضرت را همراهی کردم. مقداری از شهر که دور شدیم،
ناگهان نره شیری سر راه ما را گرفت، من بسیار ترسیدم، و لیکن شیر به سوی
حضرت نزدیک آمد و با حالت ذلت و تضرع مشغول همهمه ای شد. امام موسی کاظم
علیهالسلام ایستاد و شیر دستهای خود را بلند کرده و بر شانه های قاطر
قرار داد. من به گمان این که شیر قصد حمله دارد، برای جان آن حضرت وحشت
کردم؛ و سخت نگران شدم. پس از لحظاتی، شیر دستهای خود را بر زمین نهاد و
آرام ایستاد و آن گاه حضرت روی مبارک خود را به سمت قبله نمود و دعائی را
زمزمه نمود، و لیکن من چیزی از آن را متوجه نشدم. پس از آن، شیر همهمه ای
کرد؛ و حضرت آمین فرمود. و سپس امام علیهالسلام به شیر اشاره نمود: برو.
همین که شیر رفت، حضرت نیز به راه خود ادامه داد و چون از آن محل دور شدیم،
به حضرت عرض کردم: یا ابن رسول الله! فدایت گردم، شیر چه کاری داشت؟! من
بسیار برای جان شما و خودم ترسیدم؛ و از این برخورد در تعجب و حیرت هستم. امام
علیهالسلام فرمود: آن شیر، همسر بارداری داشت که هنگام زایمانش فرا رسیده
و درد سختی دچارش گشته بود. لذا نزد من آمده بود که برایش دعا کنم تا به
آسانی زایمان نماید و من هم در حقش دعا کردم. و بعد از آن که دعا به پایان
رسید، به آن شیر گفتم: برو، اظهار داشت: خداوند هیچ درنده ای را بر تو و
ذریه و شیعیانت مسلط نگرداند؛ و من گفتم: آمین [1] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) الخرایج و الجرایح: ج 2، ص 649، ح 1، بحار الأنوار: ج 48، ص 58، ح 67. منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی کاظم؛ عبدالله صالحی؛ مهدی یار.
نام کتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 217