responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 175

حرکت کردن درخت بسوی به امام کاظم

رافعی می‌گوید: من پسر عمویی داشتم به نام حسن بن عبدالله که او شخصی زاهد و عابدترین اهل زمانش بود و سلطان بخاطر دیانت و عبادتش به وی احترام می‌گذاشت. او گاهی اوقات سلطان را آنگونه که خوشش نمی‌آمد، امربه معروف و نهی از منکر می‌کرد و صلاح او را می‌خواست. روزی او وارد مسجد شد و حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام نیز آنجا بود. حضرت به وی فرمود: «ای ابو علی! تو دارای صفات و چیزهای نیک و خوبی که مورد علاقه من است هستی، ولی معرفت نداری! دنبال معرفت برو.» پرسید: «معرفت چیست؟» حضرت فرمود: «برو و فقه را یاد بگیر.» پرسید: از چه کسی بیاموزم؟» حضرت فرمود: از فقهای مدینه.» پس او رفت و احادیثی را نوشت. سپس آمد و آنها را برای امام کاظم علیه‌السلام خواند. حضرت فرمود: «برو و فقه بیاموز و در پی علم، گردش کن. او رفت و خلافها را نوشت و خدمت امام کاظم علیه‌السلام آمد و آنها را عرضه کرد ولی حضرت کاظم علیه‌السلام تمام آنها را بر زمین انداخت و باز فرمود: «برو و معرفت بیاموز.» او چون مرد دینداری بود، بدنبال امام کاظم علیه‌السلام روان شد تا اینکه حضرت به یکی از املاکش رفت. پس به آن حضرت گفت: «ای فرزند رسول خدا! من خدا را شاهد می‌گیرم که محتاج تو هستم. پس مرا بر آنچه که شناختش بر من لازم است، راهنمایی کن.» پس امام کاظم علیه‌السلام امامت امیرالمؤمنان و حقانیت او را در بعد از رسول خدا و همینطور حقانیت امامان بعدش تا امام صادق علیهم‌السلام را برای او گفت و سپس سکوت کرد.
آن مرد گفت: «فدایت شوم! امروز امام کیست؟» فرمود: «اگر بگویم قبول می‌کنی؟» گفت: «بلی.» فرمود: «امام من هستم.» آن مرد گفت: «چه دلیلی داری؟» حضرت به درخت اشاره کرد و فرمود: «بسوی آن درخت برو و به او بگو: موسی بن جعفر علیه‌السلام به تو می‌گوید بیا.»
او این کار را کرد. ناگهان درخت زمین را شکافت و بسوی آن حضرت آمد و جلوی ایشان ایستاد. بعد حضرت اشاره کرد و درخت برگشت. پس آن مرد به امامت امام کاظم علیه‌السلام اقرار کرد و خاموشی را در پیش گرفت. آن شخص قبل از آنکه به راه راست هدایت شود، خوابهای خوب و زیبایی را مشاهده می‌کرد و گاهی هم افراد دیگری در مورد او خوابهای خوبی می‌دیدند، ولی بعد از آن، خواب و رؤیاهای او قطع شد. پس شبی امام صادق علیه‌السلام را در خواب دید و از قطع شدن رؤیاهایش شکایت کرد. حضرت به او فرمود: «غمگین مباش! وقتی که ایمان در قلب مؤمنی رسوخ کرد، رؤیا از او برداشته می‌شود.» [1] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) بحارالانوار ج 61.
منبع: حدیث اهل‌بیت: عجایب و معجزات شگفت انگیزی از امام کاظم؛ واحد تحقیقاتی گل نرگس، شاکر چاپ اول 1386.

نام کتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 175
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست