نام کتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 156
جبران خسارت ملخها
پیرمردی کهن سال به نام عیسی فرزند محمد قرطی - که در حدود نود سال عمر
داشت، حکایت کند: در سالی از سالها داخل زمین کشاورزی خود خربزه و خیار کشت
کرده بودم؛ و کنار زمین چاهی به نام «ام عظام» قرار داشت. همین که کشت
جوانه زد و رشد کرد، ناگهان ملخهای بسیاری هجوم آوردند و تمامی زراعت را
نابود کردند، که بیش از صد و بیست دینار بر من خسارت وارد شد، بسیار ناراحت
و افسرده خاطر گشتم. روزی گوشه ای در همان زمین کشاورزی نشسته بودم،
ناگهان چشمم افتاد به جمال نورانی و مبارک حضرت موسی بن جعفر علیهما
السلام، به احترام آن حضرت از جا برخاستم. حضرت بر من سبقت گرفت و سلام
کرد و سپس فرمود: حالت چطور است؟ و در چه وضعیتی هستی؟ عرض کردم: ملخها
حمله کردند و تمامی زراعت و سرمایه مرا نابود ساختند. فرمود: چه مقدار
خسارت وارد شده است؟ گفتم: صد و بیست دینار، غیر از آنچه زحمت کشیده ام.
فرمود: اگر یک صد و پنجاه دینار به تو داده شود، قانع هستی؟ عرض کردم: دعا
فرمائید تا خداوند برکت عنایت نماید. پس از آن، امام موسی کاظم علیهالسلام
دعائی را زمزمه نمود و آنگاه حرکت کرد و رفت. وقتی امام موسی کاظم
علیهالسلام خداحافظی کرد و رفت، من مشغول کشاورزی و آبیاری زمین شدم؛ و
بیش از آنچه امیدوار بودم، خداوند متعال به برکت دعای حضرت، عطا نمود، که
بیش از ده هزار دینار به دست آوردم. [1] .
[~hr~]پی نوشت ها: (1) کشف الغمة: ج 3، ص 10، بحارالأنوار: ج 48، ص 29، ح 1. منبع: چهل داستان و چهل حدیث از امام موسی کاظم؛ عبدالله صالحی؛ مهدی یار.
نام کتاب : دانشنامه امام کاظم علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان جلد : 1 صفحه : 156