responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 89

بریدن رگ زاهر

ابن شهرآشوب گفته است:
حسین بن احمد تمیمی از امام جواد علیه السلام، روایت کرده که حضرت در زمان مأمون؛ رگزنی را طلبید و به او فرمود: رگ زاهر مرا بزن. طبیب رگ زن عرض کرد: سرورم! من، این رگ را نمی شناسم و اصلا به گوشم نخورده است؛ پس حضرت آن را نشان او داد؛ وقتی آن را برید، زردآبه بیرون آمد؛ این زردآبه، جریان پیدا کرد تا اینکه طشت را پر نمود؛ سپس حضرت به او فرمود: جلوش را بگیر؛ و دستور داد، طشت را خالی کنند؛ آنگاه حضرت فرمود: رهایش ساز و مجددا زردآبه آمد؛ ولی کمتر از بار اول. پس حضرت فرمود: حالا آن را ببند؛ وقتی دست حضرت را بست، حضرتکصد دینار اجرت به وی داد؛ رگ زن آن را گرفت و نزد «بخناس» رفت و داستان را برای او، تعریف کرد؛ اما او اظهار داشت: به خدا سوگند! از وقتی با پزشکی سر و کار دارم، هرگز چنین رگی را نشنیده ام؛ ولی فلان کشیش، در این نزدیکی زندگی می کند و سن و سالی از او گذشته است، بیا نزد او برویم؛ شاید او از این رگ آگاه باشد وگرنه، به کسی که از آن آگاهی داشته باشد، دسترسی نخواهیمافت؛ پس هر دو، پیش او رفتند و ماجرا را، به اطلاع او رساندند؛ او مدت طولانی، سرش را به زیر افکند و به فکر فرو رفت؛ سپس اظهار داشت: شاید این مرد، پیامبرا پیامبرزاده باشد.[1] .

[~hr~]پی نوشت ها:
(1) مناقب 389:4.
منبع: فرهنگ جامع سخنان امام جواد؛ گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم؛ ترجمه مسلم صاحبی؛ شرکت جاپ و نشر بین الملل چاپ اول زمستان 1387.

نام کتاب : دانشنامه امام جواد علیه السلام نویسنده : جمعی از نویسندگان    جلد : 1  صفحه : 89
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست